گزیده بهترین و معروف ترین اشعار زیب النسا مخفی

در این مطلب زیباترین و بهترین شعرهای زیب‌ النسا مخفی در مورد عشق و روزگار به همراه گلچین ناب ترین اشعار عاشقانه زیب النسا ارائه شده است. با پرشین استار همراه باشید؛

اشعار معروف زیب النسا
اشعار معروف زیب النسا

اشعار معروف زیب النسا

در سخن مخفی شدم مانند بو در برگ گل
میل دیدن هر که دارد در سخن بیند مرا

*****

نیستی آمد وجود هستی اهل وجود
کافر از حرب مسلمانی، مسلمان کی شود؟

*****

ای آبشار نوحه گر از بهر چیستی؟
چین بر جبین فکنده ز اندوه کیستی؟

دردت چه درد بود که چون من تمام شب
سر را به سنگ می زدی و می گریستی؟

*****

با منی پیش منی در یمنی
بی‏منی در یمنی پیش منی

*****

خورشید جهان‏تابم و نشناخت مرا کس
افسوس که صاحب‏ نظران را نظری نیست

*****

به آب زمزم و کوثر اگر بشویندش
ز روی بخت سیه گونه، سیه نرود

*****

من آن پروانه عشقم که در آتش وطن دارم
چو فانوس آتش دل را به زیر پیرهن دارم

*****

باز امروز دلم سوی خراسان رفته است
رشته کفر بریده است و به ایمان رفته است

*****

چو بلبل در غم گلشن ندارم ناشکیبایی
غریب و ناتوانم هر کجا افتم وطن دارم

*****

اشعار زیب النسا مخفی
اشعار زیب النسا مخفی

از قضا آیینه چینی شکست
خوب شد اسباب خودبینی شکست

*****

از شعله ‌‎های آه، مرا خانه روشن است
روشن مکن چراغ که کاشانه روشن است

نازم به فیض باده که شب‌ های تیره‌ دل
دل‌ ها ز عکس ساغر و پیمانه روشن است

خواهی چراغ باشد و خواهی نه، در چمن
گل‌ ها ز عکس نرگس مستانه روشن است

افشای راز من مکن ای اشک! زینهار
دردم به پیش محرم و بیگانه روشن است

تا آفتاب حسن به عالم طلوع کرد
مخفی چراغ عاقل و دیوانه روشن است

*****

ز ناکامی به درد دل نه تنها من گرفتارم
به عالم هر که را بینی به دردی مبتلا باشد
مکن اندیشه ماضی، مشو در فکر مستقبل
غنیمت دان همین دم را که این دم کیمیا باشد

*****

زبان در کام کش مخفی و پای صبر در دامن
که آخر پنجه شاه ولایت دست من گیرد

*****

عشق چون آید برد هوش دل فرزانه را
دزد دانا می کشد اول چراغ خانه را
آنچه ما کردیم با خود هیچ نابینا نکرد
در میان خانه گم کردیم صاحب خانه را

*****

به ناکامی به غربت رو نهادم تا چه پیش آید
عنان دل به دست هجر دادم تا چه پیش آید

*****

به غیر سبزه نپوشد کسی مزار مرا
که قبرپوش غریبان همین گیاه بس است

*****

غزل های زیب النسا

تا بادِ صبا را به گلستان گذری هست
مرغانِ چمن را به رهِ گل نظری هست

نومید نباید شدن از گردشِ ایام
هر شام که آید، ز پیِ آن سَحَری هست

بنشین نفسی بلبلِ شوریده که امروز
با ناله‌یِ زار دل من هم اثری هست

گر شربتِ وصلت به لبِ تشنه ندارد
بیمار غمِ عشقِ تُرا چَشمِ تَری هست

چشمم به ره قافله بوی وصالت
در کوی تو از بادِ صبا تا خبری هست

بیداد مکن این همه‌ها بر دلِ «مخفی»
اندیشه نما، غیر تو هم دادگری هست

*****

دیوان اشعار زیب النسا
دیوان اشعار زیب النسا

وا نشد چون غنچه دل در بهارستان هند
رفت مرغ روح مخفی گوشه کابل گرفت

*****

گر ناله من پرده نشین بود ز تاثیر
در پرده هر پرده دو صد پرده گشا داشت

*****

خیز و کرشمه ریز کن نرگس نیم مست را
از ته جام جرعه ده ساقى مى پرست را

*****

چون بنای طاق کسری رو به ویرانی نهاد
طاق ایوان هوس را طرح بنیادی بس است

میان عالم و جاهل برابر سر موی
تفاوتی نبود تا که علم بی عمل است

به روز واقعه، صبر از کمال دانایی است
به گنه کار نظر کردن از شناسایی است

نظر به عیب کسان از کمال بی بصری است
به عیب خویش نظر کن که عین بینایی است

*****

مشو به کعبه روان از پی دعا “مخفی”
بیا بیا که اجابتگه دعا اینجاست

*****

مخفیا چند ز جور فلک شعبده ‏باز
همچو یعقوب به دل داغ پسر زنده کنم

*****

ره عشق است ای مخفی! مجرد بایدت رفتن
که گر عیسی بود همدم رفاقت را نمی‌ شاید

*****

مو به مو، لفظ انا الحق گو، ز شوق دار شد
تشنه خون محبت، ظاهر و پنهان ما

*****

نومید نباید شدن از گردش ایام
هر شام که آید ز پی آن سحری هست

*****

تا چند نهان باشى جانان نفسى بنما
دیوانه شدى تنها خود را به کسى بنما
ناله دل ها در آن زلف رسا زنجیر پاست
دزد را در شب روى آواز پا زنجیر پاست

*****

در حقیقت رتبه عاشق کم از معشوق نیست
عشق را باید چو مجنون، مرد عالی همتی

*****

سیل اشک دیده از بی‏طاقتی سر می‏دهم
تا به ملک هند دریای دگر پیدا کنم
دیده ‏ام ظلم و ستم چندان که از ظلمات هند
می‏روم کز بهر خود جای دگر پیدا کنم

*****

ز آه سرد مظلومان حذر مخفی که هر آهی
به زهرآلود صد پیکان پنهان در بغل دارد
جفا جویا ستم کارا! حذر از آه مظلومان
که تیر آه مظلومان نهان در سنگ اثر دارد

*****

بیگانه‌ وار می‌ گذری از دیار چشم
ای نور دیده حب وطن در دل تو نیست

*****

ای آبشار نوحه گر از بهر چیستی؟
چین بر جبین فکنده ز اندوه کیستی؟
دردت چه درد بودکه چون من تمام شب
سر را به سنگ می زدی و می گریستی؟

در ادامه بخوانید : اشعار نزار قبانی

🔥 فال امروزتو خوندی؟

فالم رو نشون بده