انشا خواندنی و زیبا در مورد تضاد مفاهیم شاب (جوانی)، شیب (پیری) برای کودکان، نوجوانان و دانش آموزان پایه دهم
جوانی یعنی چهره ی زیبا، صورت شاد و دلی که پر از شور و شوق و رسیدن به خواسته هایی که روزها برایش نقشه کشیده ایم.
وقتی جوان هستیم فکر می کنیم فرصت کافی برای به دست آوردن تمام خواسته هایمان داریم، صورت مان همیشه همانطور زیبا خواهد ماند و ما هیچ وقت قرار نیست پیر شویم.
اما زمانی که به پیری می رسیم و خود را در آینه می نگریم و صورت پر از چین و چروک مان را نگاه می کنیم متوجه می شویم که فاصله ی جوانی تا پیری انگار به اندازه ی چشم بر هم زدنی بوده و آن چنان با شتاب و به تندی گذر کرده است که باورش برایمان سخت به نظر می رسد.
این بار جوانی ما رنگ می بازد و پشت چهره ی پر از چین و چروک و دست های لرزان مان پنهان می شود و ما می مانیم و هزار امید و آرزو که به آن ها نرسیده ایم.
برای آن ها که از جوانی خود بهترین استفاده را برده اند پیری نیز سیر طبیعی زندگی است و در زمان پیری حسرت و افسوسی در دل احساس نمی کنند اما امان از روزی که آن طور که باید از جوانی مان استفاده نکرده باشیم آن وقت با رسیدن به پیری هزار غصه و اندوه در دل مان رخنه می کند.
البته گاهی زندگی چنان برای بعضی از انسان ها سخت می گذرد که در جوانی احساس پیری می کنند و انگار که هزار ساله هستند هیچ عشق و علاقه ای برای گذراندن روزهای زندگی ندارد و برعکس برخی نیز با وجود سن بالا احساس می کنند که هنوز جوان و پر از شور زندگی هستند و هر روز صبح زندگی را پر انرژی تر از روزهای قبل آغاز می کنند.
این گونه افراد لذت واقعی زندگی را چشیده اند و بیش تر از هر کس دیگری زندگی کردن را بلد هستند ما نیز باید از آن ها یاد بگیریم و رسیدن از جوانی به پیری را به عنوان سیر طبیعی زندگی مان بپذیرم و تلاش کنیم تا از تک تک لحظه هایی عمر خود استفاده کرده و زندگی سالمی داشته باشیم.
