انشا بازنویسی حکایت شخصی خانه به کرایه گرفته بود برای دانش آموزان پایه هفتم

انشا زیبا و خواندنی در مورد بازنویسی حکایت شخصی خانه به کرایه گرفته بود برای نوجوانان و دانش آموزان پایه چهارم تا دهم

انشا بازنویسی حکایت شخصی خانه به کرایه گرفته بود
انشا بازنویسی حکایت شخصی خانه به کرایه گرفته بود

عبید زاکانی یکی از بزرگ ترین لطیفه‌ پردازان ایرانی است که در قرن هفتم و اوایل قرن هشتم زندگی می کرد. آثار مهم او شامل دو مجموعه به نام های «موش و گربه» و «رساله دلگشا» است. این طنز پرداز بزرگ، معانی عمیق و ارزنده را در قالب طنز و مطالب خنده دار بیان می کند تا هم موجب سرگرمی شنونده شود و هم او را به فکر وادار کند.

متن حکایت زیر از عبید زاکانی است که ما به بازنویسی آن می پردازیم و معنی آن را نیز بیان می کنیم:

متن حکایت
«شخصی خانه به کرایه گرفته بود. چوب های سقف بسیار صدا می داد. به خداوند خانه از بهر مرمّت آن سخن بگشاد. پاسخ داد: چوب های سقف ذکر خدا می کنند. گفت: نیک است؛ اما می ترسم این ذکر به سجود بینجامد.» عبید زاکانی

بازنویسی:

در زمان های دور، شخصی خانه ای را اجازه کرده بود و در آن زندگی می کرد.

خانه بسیار کهنه و قدیمی بود و پس از مدتی که شخص در آنجا ساکن شد متوجه صداهای عجیبی شد که شب و روز از سقف به گوش می رسید، این صداها چیزی نبودند جز صدای فرسودگی چوب های سقف که هر لحظه ممکن بود روی سرش آوار شوند.

این شخص چون نگران جانش بود پیش صاحبخانه رفت و درباره ی مرمت و بازسازی سقف با او حرف زد.

اما صاحبخانه با بی خیالی در جواب درخواست او گفت: چوب ها دارند ذکر خداوند را می گویند و به عبادت او مشغول هستند.

مستاجر جواب دندان شکنی آماده کرد و پاسخ داد: این کار خوبی است که حتی چوب های سقف خانه هم خداوند را عبادت می کنند و ذکر او را می گویند اما می ترسم این ذکر و عبادت طولانی عاقبت به سجده برسد. ( یعنی سقف روی سرم خراب شود)

معنی قسمت آخر این حکایت یعنی با پشت گوش انداختن‌ و بهانه آوردن‌ صاحبخانه برای تعمیر سقف، کار از کار می گذرد و در نهایت سقف بر سر ساکنانش فرو می ریزد.

🔥 فال امروزتو خوندی؟

فالم رو نشون بده