انشا از زبان باد برای کودکان و نوجوانان

یک انشای کوتاه و خواندنی از زبان باد برای دانش آموزان پایه پنجم تا هشتم

انشا از زبان باد
انشا از زبان باد

رهاتر و آزاد تر از من در زمین و آسمان وجود ندارد، من باد هستم، می وزم به هر کجا که بخواهم می روم، از شمال تا جنوب و از غرب تا شرق زمین خانه ی من است.

من باد هستم و هر بار شکلی خود را در زمین نشان می دهم مثلا زمانی که آرام و نوازشگر هستم نسیم صدایم می زنند و این زیباترین شکل من است، زیرا که نسیم برای همه ی ساکنان زمین دلپذیر است.

زمانی که خشمگین و ویرانگر هستم و ترس به جان زمینیان می اندازم مرا طوفان می خوانند، طوفانی که دریاها را خروشان می کند و موج ها را بلندتر و آن وقت پیش می رود و موج های بلند را بر ساحل می کوبد و خرابی به بار می آورد، طوفانی که ریشه های درخت ها را از خاک جدا می کند و شاخه هایشان را در هم می شکند و طوفانی که ابرها را به یک دیگر می کوبد و رعد و برق سهمگین را به وجود می آورد.

گاهی نیز آن قدر به دور خود می پیچم که تبدیل به گردباد می شوم، گردباد هایی که برخی مواقع کوچک و بی خطر هستند و گاهی نیز بزرگ و ترسناک که هر چه بر سر راهش باشد را خراب و ویران می کند.

من باد هستم و می توانم در آسمان و زمین زندگی کنم و سفر طولانی خود را از نقطه ای در دورترین جا آغاز کنم و به جایی که کسی فکرش را هم نمی کند بروم، برخی مواقع نیز چیزهایی از زمین برمی دارم و با خود به جای دیگری می برم.

مثلا گاهی قاصدک هایی با من همسفر می شوند، گاهی بادبادکی رها شده از دست کودکی و گاهی نیز برگ های خشکی و من آن ها را از جایی که خانه شان بود به جایی دورتر و به خانه ی نو می برم.

🔥 فال امروزتو خوندی؟

فالم رو نشون بده