انشا درباره سایه آدم برای نوجوانان و دانش آموزان

انشا زیبا و خواندنی در مورد سایه آدم برای کودکان و نوجوانان و دانش آموزان پایه چهارم تا دهم

انشا درباره سایه آدم
انشا درباره سایه آدم

زیر نور خورشید تابان که در وسط آسمان قرار گرفته بود، قدم می زدم و سایه ام با قدی کوتاه پا به پای من آمده و تنهاییم را کمرنگ می کرد، قد بلندم را به رخش کشیدم و پیروزمندانه روی نیمکت چوبی و کهنه ی پارک نشستم.

ساعت ها گذشت و من خیره به سایه های دیگری شده بودم که پارک را فرا گرفته بود، خورشید از میانه ی آسمان حرکت کرد و این بار مایل بر زمین تابید، بلند شدم و راه خانه را در پیش گرفتم.

سایه ام قهقه ای سر داد و خوب که نگاه کردم دیدم حالا او قدی بلند دارد و من در کنارش مانند کودکی هستم که قدی کوتاه دارد و در کنار بزرگ ترش قدم می زند.

خنده ی طعنه آمیزش را می شنیدم و یاد چند ساعت پیش می افتادم که چگونه پیروزمندانه قد بلندم را به رخش کشیده بودم.

همقدم سایه ام از خیابان ها و کوچه ها گذشتیم و با هم سخن گفتیم، او همراه وفادارم بود و ثانیه ای نبود که تنهاییم بگذارد، به خانه رسیدیم و من ایستاده و او در حالی که پیکر سیاهش روی پله ها نقش بسته بود از پله ها بالا رفتیم.

کلید را بر در خانه چرخاندم و سایه ام همراه با من خودش را به درون اتاق کشید، نور ضعیف یک لامپ کوچک خانه را روشن کرده بود، به سایه ام نگاه کردم و دیدم که این نور کم چگونه او را بلند قدتر از همیشه نشان می دهد.

در این فضا، آن پیکر عظیم کمی هولناک بود اما من می دانستم که او همان سایه ی همراه من است که تمام لحظه های زندگی ام را با من بوده و اگر چه حالا ظاهری هراس انگیز دارد اما قلب و وجودش از مهر آکنده و سرشار است.

بی آنکه ترسی در نگاهم باشد با مهربانی نگاهش کردم و لبخند زدم او هم پاسخم را با لبخند داد، سپس لامپ های خانه را روشن کردم و سایه ام کمرنگ تر از همیشه شد.

🔥 فال امروزتو خوندی؟

فالم رو نشون بده