انشا زیبا و خواندنی در مورد غم آخرین انشای دبیرستان برای نوجوانان و دانش آموزان پایه چهارم تا دوازدهم
آخرین انشای دبیرستان و آخرین روزهای دبیرستان، این پایان مدرسه است، پایان روزهایی که صبح زود از خواب بیدار می شدیم و لباس فرم دانش آموزی به تن می کردیم و با ظاهری ناراضی و اخم آلود به مدرسه می رفتیم.
بعد از این روزهای پایانی، باید با مدرسه و دوستان مدرسه خداحافظی کرد و برگ تازه ای از زندگی را ورق زد، برگی که در زندگی هر دانش آموز متفاوت است، برخی ها بعد از این روزها تصمیم می گیرند که برای همیشه با درس و کتاب خداحافظی کنند و برخی دیگر بیشتر از قبل تلاش می کنند تا راهی دانشگاه شوند و به آرزوهایشان جامه ی عمل بپوشانند.
من با نوشتن آخرین انشای دبیرستان که یادآور روزهای پایانی مدرسه است، احساسی دوگانه دارم، لحظه ای غمگین می شوم و لحظه ای دیگر احساس شادی می کنم، شادم از تمام شدن سختی ها، زیرا طولی نمی کشد که مدرسه و سختی هایش تمام می شود اما غمگینم برای دلتنگی دوستانی که رازدار همیشگی ام بودند و بخشی از بهترین خاطرات زندگی ام را آن ها برایم رقم زده اند.
برای تمام لحظه ها و چیزهایی که در دوران مدرسه برایم دوست داشتنی بودند، دلم تنگ می شود و این دلتنگی تا همیشه قلبم را در اندوه فرو می برد، شاید در آینده گاهی آرزو کنم به روزهای مدرسه برگردم، فکر می کنم روزی شاید حتی دلم برای لحظه های سخت و دوست نداشتنی مدرسه هم تنگ شود.
نمی دانم من و هر کدام از افرادی که در این مدرسه با آن ها آشنا شدیم، بعد از اتمام مدرسه، در مسیری قرار خواهیم گرفت که دوست داریم و برای رسیدن به آن تلاش می کنیم یا نه … اما می دانم که هر یک از ما نهایت تلاشمان را می کنیم تا آینده ی روشنی برای خود بسازیم و آرزویم این است آینده ی ما زیباتر و شادتر از گذشته مان باشد.
