در ادامه این مقاله گزیده ای از دیالوگ های ماندگار فیلم فهرست شیندلر با بازی لیام نیسون، بن کینگزلی و رالف فاینز را ارائه کرده ایم. با پرشین استار همراه باشید؛
فیلم تاریخی فهرست شیندلر از آثار مطرح کارگردان صاحب نام هالیوود استیون اسپیلبرگ است که در زمان خود توانست به موفقیت های متعدد دست پیدا کرده و جوایز اسکار زیادی را برای عوامل فیلم به ارمغان بیاورد.
فهرست شیندلر داستان یک تاجر آلمانی به نام اسکار شیندلر (لیام نیسون) را روایت می کند که با هوش، حس نوع دوستی و تلاش بی دریغ خود در طول جنگ جهانی دوم توانست یک کارخانه بزرگ تاسیس کرده و جان هزاران یهودی را نجات دهد.
اسکار شیندلر: قدرت یعنی این که ما دلیل کافی واسه کشتن یه نفر داشته باشیم اما اونو نکشیم!
آمون: به نظرت این قدرته؟
اسکار شیندلر: این همون چیزیه که امپراتور گفت! یه نفر چیزی می دزده و اونو پیش امپراتور میارن. مرد خودشو روی زمین میندازه، برای نجات زندگیش التماس می کنه چون می دونه قراره بمیره و امپراتور … اونو می بخشه! این مرد بی ارزش رو آزاد می کنه که بره
*****
ایزاک استرن: این لیست … لیست زندگیه!
*****
هلن هیرش: اولین روز که اومدم اینجا، کتکم زد به خاطر این که استخوان های غذای شام رو دور ریخته بودم. نیمه شب اومد پایین و سراغ استخوانارو گرفت … من ازش پرسیدم، نمی دونم چطور پرسیدم، هیچ وقتم دیگه نمی تونم بپرسم … ازش پرسیدم چرا منو کتک می زنی؟ گفت کتکی که الان می زنم به خاطر اینه که ازم پرسیدی چرا کتکت می زنم!
*****
ایزاک استرن: هر کس یه نفرو نجات بده کل دنیا رو نجات داده!
*****
اسکار شیندلر: استرن اگه یه روز این کارخونه بتونه گلوله توپی تولید کنه که واقعا قابل شلیک باشه من خیلی ناراحت می شم
*****
اسکار شیندلر: اونا به این زودیا اسم اسکار شیندلر رو اینجا فراموش نمی کنند. “اسکار شیندلر”، اونا اسمشو می گن، همه اونو به خاطر میارن. او یه کار خارق العاده انجام داد. کاری که هیچ کس دیگه انجام نداد. با دست خالی، با یه چمدان اومد اینجا و از یه شرکت ورشکسته یه کارخانه بزرگ ساخت و اینجا رو با یه صندوق .. نه دو تا صندوق پول ترک کرد
*****
ایزاک استرن: اجازه بدید مسئله رو خوب بفهمم … اونا همه پول رو تامین می کنند، من هم همه کارارو انجام می دم. اگه ناراحت نمی شید می شه بپرسم شما چی کار می کنید؟
اسکار شیندلر: من تضمین می کنم که این شرکت توی تجارت اسم و رسم به هم بزنه. وجهه خوبی داشته باشه، این همون چیزیه که توش مهارت دارم. کار نه، کار نه، بلکه بازاریابی!
*****
آمون: تو این مردم رو می خوای؟
اسکار شیندلر: این مردم … مردم من … من مردم خودمو می خوام
آمون: مگه تو کی هستی؟ موسی؟!
*****
آقای لوونشتاین: من برای اسکار شیندلر کار می کنم!
افسر اول: کارگر اصلی اسکار شیندلر؟
آقای لوونشتاین: بله!
افسر دوم: یهودی یه دست؟ دو برابر بی فایده ست!
*****
اسکار شیندلر: ببین! تنها کاری که باید بکنی اینه که به من بگی ارزش یه آدم برای تو چقدره؟ یه آدم برای تو چه ارزشی داره؟
آمون: نه! نه! نه! نه! مهم اینه که برای تو چقدر ارزش داره؟
*****
ایزاک استرن: اسکار! هزار و صد نفر به خاطر تو زنده ان، به اونا نگاه کن
اسکار شیندلر: اگه پول بیشتر در آورده بودم، من پول زیادی هدر دادم، تو نمی فهمی … اگه من فقط …
ایزاک استرن: به خاطر کارایی که کردی نسل های بعدی وجود خواهد داشت
اسکار شیندلر: من به اندازه کافی تلاش نکردم
*****
اسکار شیندلر: من یه کارگر رو از دست دادم، انتظار دارم بابتش غرامت دریافت کنم
رولف چاردا: یه شکایت به دفتر مالی ارائه بده، این حق توست
اسکار شیندلر: فایده ای هم داره؟
ورلف چاردا: البته که نه!
*****
ایزاک استرن: امشب چند تا سیگار کشیدی؟
اسکار شیندلر: خیلی زیاد!
ایزاک استرن: هر یه نخ سیگاری که می کشی منم به اندازه نصفش سیگار می کشم
*****
آمون: حقیقت، هلن … همیشه جواب درسته
