در ادامه این مقاله گزیده ای از دیالوگ های ناب و ماندگار فیلم سخنرانی پادشاه با بازی کالین فرث، جفری راش و هلنا بونهام کارتر را ارائه کرده ایم. با پرشین استار همراه باشید؛
سخنرانی پادشاه یک فیلم درام تاریخی بریتانیایی به کارگردانی تام هوپر و نویسندگی دیوید سیدلر در سال 2010 می باشد.
کالین فرث نقش پادشاه آینده یعنی جورج ششم را بازی می کند که برای کنار آمدن با یک لکنت، لیونل لوگ، درمانگر گفتار و زبان استرالیایی که جفری راش بازی می کند را ملاقات می کند.
این دو هنگام کار با هم دوست می شوند و پس از کنار گذاشتن برادرش از تاج و تخت، پادشاه جدید به لوگ اعتماد می کند تا به او کمک کند تا اولین سخنرانی رادیویی خود را در زمان جنگ با اعلام جنگ انگلیس علیه آلمان در 1939 انجام دهد و خودش را به مردم اثبات کند.
لیونل لوگ: اوه، مطمئنا مغز یک شاهزاده می داند دهانش چه می گوید؟
شاه جورج ششم: شما با شاهزادگان سلطنتی آشنایی چندانی ندارید!
*****
لیونل لوگ: کتاب را ببوس، سوگند بخور و امضا کن که تو پادشاه هستی. بسیار آسان است.
*****
پادشاه جورج ششم: من قصد ندارم با وجود جنگ این جا بنشینم.
لیونل لوگ: شما می توانید با من باشید.
پادشاه جورج ششم: شما عجیب هستید.
لیونل لوگ: من این را به عنوان یک تعریف از خودم قبول می کنم
*****
پادشاه جورج ششم: خوب، من مجبور شدم چند نفر را داخل آنجا بیندازم تا آن ها بدانند که من هستم؟
*****
پادشاه جورج ششم: ممکن است روزهای تاریکی در پیش باشد و
جنگ دیگر نمی تواند در میدان جنگ محدود شود،
اما ما فقط می توانیم کار درست را همانطور که حق را می بینیم انجام دهیم
و با احترام امر خود را به خدا بسپاریم.
اگر همه و همه قاطعانه به آن وفادار بمانیم، با یاری خدا، پیروز خواهیم شد.
*****
پادشاه جورج ششم: می دانید، آه …اگر من …یک پادشاه باشم، قدرت من کجاست؟
آیا می توانم … آیا می توانم دولت تشکیل دهم؟
آیا من می توانم … می توانم وضع مالیات، اعلام یک … جنگ؟
نه و با این وجود من مقر همه مراجع هستم.
چرا؟ زیرا … ملت معتقد است که وقتی من … صحبت می کنم،
به جای آن ها صحبت می کنم، اما مشکل این جاست که من نمی توانم صحبت کنم.
*****
استنلی بالدوین: من خیلی می ترسم، آقا چون بزرگ ترین آزمون شما هنوز از راه نرسیده!
*****
لیونل لوگ: ببخشید خانم جانسون. بازی من، چمن من، قوانین من.
*****
پادشاه جورج ششم: ما نمی توانیم تمام روز را در اینجا بمانیم.
لیونل لوگ: باید منتظر لحظه مناسب باشم.
پادشاه جورج ششم: لوگ، شما یک ترسو هستید.
لیونل لوگ: حق با توست.
*****
لیونل لوگ: تو چنین پشتکاری داری، برتی. تو شجاع ترین مردی هستی که می شناسم. شما یک پادشاه خوب و خون خواه خواهید شد.
*****
پادشاه جورج ششم: به من گوش کن.
لیونل لوگ: به حرف های شما گوش بدهم؟ به چه حقی
پادشاه جورج ششم: به حق الهی. من پادشاه تو هستم
لیونل لوگ: نه، تو پادشاه من نیستی.
خودت هم به من گفتی گفتی که نمی خواهی چرا باید وقتم را صرف گوش دادن کنم؟
پادشاه جورج ششم: چون من حق دارم که حرف هایم شنیده شوند. من صدا دارم
لیونل لوگ: بله، شما این کار را می کنید.
*****
لیونل لوگ: مکث های طولانی خوب است، زیرا حس افتخار و بزرگی ایجاد می کنند.
پادشاه جورج ششم: پس من بزرگ ترین شاهی هستم که تا به حال زندگی کرده ام.
*****
ملکه الیزابت: شوهر من ملزم به صحبت علنی است.
لیونل لوگ: شاید او باید شغل خود را تغییر دهد.
ملکه الیزابت: او نمی تواند.
*****
لیونل لوگ: لطفا، با من لیونل تماس بگیرید.
پادشاه جورج ششم: نه، من … دکتر را ترجیح می دهم.
لیونل لوگ: من لیونل را ترجیح می دهم. ببین بهت چی می گم؟
شاه جورج ششم: اعلیحضرت سلطنتی و … آقا … بعد از آن
لیونل لوگ: برتی چطور؟
پادشاه جورج ششم: فقط خانواده من از آن استفاده می کنند.
لیونل لوگ : عالی. در اینجا، اگر ما برابر باشیم بهتر است.
پادشاه جورج ششم: اوه … اگر ما برابر بودیم، من نمی توانستم … اینجا باشم. من می خواهم در … در … در خانه با همسرم باشم…
*****
پادشاه جورج پنجم: در گذشته، تمام کاری که یک پادشاه باید انجام می داد این بود که
با لباس فرم قابل احترام به نظر برسد و از اسب خود نیفتد.
اکنون ما باید به خانه های مردم حمله کرده و خود را با آن ها ناملایم کنیم.
این خانواده (خانواده سلطنتی) به پایین ترین و پایین ترین حد موجودات رسیده است.
ما بازیگر شدیم!
*****
پادشاه جورج ششم: بارها و بارها ما سعی کرده ایم راهی برای صلح در مورد اختلافات بین خود
و کسانی که اکنون دشمن ما هستند پیدا کنیم، اما بی فایده بوده است.
ما مجبور به درگیری شده ایم، زیرا از ما خواسته شده است که
وارد این چالش بزرگ شویم که اگر این امر بیشتر پیش برود،
برای هر نظم متمدنی در جهان مهلک خواهد بود.
*****
لیونل لوگ: این فرد واقعا می تواند کسی عالی باشد. او با من می جنگد.
میرتل لوگ: شاید او نمی خواهد عالی باشد. شاید این چیزی است که شما می خواهید.
*****
لیونل: لطفا سیگار نکشید. به نظرم وارد شدن دود سیگار به ریه ها شما رو می کشه.
برتی: به آرامش احتیاج دارم. پزشکانم می گن این کار باعث آرامش گلو می شه.
لیونل: همه شون احمقن!
برتی: همه شون نشان شوالیه دریافت کردن.
لیونل: این احمق بودنِ اونا رو رسمی می کنه!
*****
لیونل: یعنی من به شاهزاده یه سرزمین دروغ می گم تا فقط دوازده پنی برنده بشم؟
برتی: نمی دونم یه استرالیایی برای این مقدار پول چه کارایی حاضره انجام بده.
