متن کامل شعر گر آخرین فریب تو ای زندگی نبود از نادر نادرپور

در ادامه این مقاله متن کامل شعر زیبای گر آخرین فریب تو، ای زندگی، نبود که یکی از شعرهای معروف نادر نادرپور است را برای شما ارائه کرده ایم. با پرشین استار همراه باشید؛

شعر گر آخرین فریب تو ای زندگی نبود
شعر گر آخرین فریب تو ای زندگی نبود

گر آخرین فریب تو، ای زندگی، نبود
اینک هزار بار، رها کرده بودمت

زان پیشتر که باز مرا سوی خود کِشی
در پیش پای مرگ فدا کرده بودمت

هر بار کز تو خواسته ام بر کنم امید
آغوش گرم خویش برویم گشاده ای

دانسته ام که هر چه کنی جز فریب نیست
اما درین فریب، فسون ها نهاده ای

در پشت پرده، هیچ مداری جز این فریب
لیکن هزار جامه بر اندام او کنی

چون از ملال روز و شبت خاطرم گرفت
او را طلب کنی و مرا رام او کنی

روزی نقاب عشق به رخسار او نهی
تا نوری از امید بتابد به خاطرم

روزی غرور شعر و هنر نام او کنی
تا سر بر آفتاب بسایم که شاعرم

در دام این فریب، بسی دیر مانده ام
دیگر به عذر تازه نبخشم گناه خویش

ای زندگی، دریخ که چون از تو بگسلم
در آخرین فریب تو جویم پناه خویش

در ادامه بخوانید : اشعار خیام

🔥 فال امروزتو خوندی؟

فالم رو نشون بده