در ادامه این مطلب مجموعه ای از زیباترین اشعار عاشقانه جذب کننده برای همسر و عشقم را ارائه کرده ایم. با پرشین استار همراه باشید؛
لبخند که می زنی دلم می لرزد
ویرانی دل به خنده ات می ارزد
“سپیده صدرایی”
*****
آن دم که با تو باشم یک سال هست روزی
وان دم که بی تو باشم یک لحظه هست سالی
“حافظ”
*****
شعر عاشقانه جذب کننده کوتاه
گر چنینی، گر چنانی، جان مایی جانِ جان…
*****
در عاشقی که فکر و تخیل نیاز نیست
ای نازنین بداهه “تو را” دوست دارمت
“رسول احدی”
*****
اصفهان با آن همه وسعت شده نصف جهان!
یک وجب قد داری و کل جهانم گشته‌ای…
*****
پی تو پیر شدم، باز ولی خوشحالم
تو جوان ماندی و من شد نود و نه سالم!
“سبحان علی محمدی”
*****
شعر عاشقانه جذاب برای جذب عشق و همسر
گو خلق بدانند که من عاشق و مستم
آوازه درست است که من توبه شکستم
“سعدی”
*****
پنداشتم که مهر تو با جان سرشته است
جان از میانه رفت و نرفتی ز یاد ما
“حزین لاهیجی”
*****
عشق صیدی ست که تیرت به خطا هم برود
لذتش کنج دلت تا به ابد خواهد ماند
*****
کدخدای غافلی بودم که دخت رعیتی
عاقبت با دلبری ها روستایم را گرفت
“محمد لالوی”
*****
اشعار عاشقانه جذب کننده و تاثیرگذار
پنهان اگر چه داری، جز من هزار مونس
من جز تو کَس ندارم، پنهان و آشکارا…!
*****
عاشقی را چه نیاز است به توجیه و دلیل
که تو ای عشق همان پرسش بی زیرایی
*****
میخواهمت که خواستنی تر از هر کسی
*****
بسیارند از تو بلندتر، بلندتر
بسیارند از تو زلال تر، زلال تر
بسیارند از تو زیباتر، زیباتر
اما آقا تویی
*****
شعر عاشقانه برای جذب معشوق
«طُ» مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را
«طُ» مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را
*****
گفت چرا نَهان کُنی عِشق مَرا چو عاشِقی؟
من زِ برای این سخن شُهره عاشِقان شُدم
*****
یه وقت به سرت نزند!
ڪه شعرهایم را بتڪانی
چرا ڪه رسوا خواهم شـــد…!
و همه خواهند دید!!
لحظه لحظه تــــ♥ــو را در میان واژه هایم!
*****
گفتی چه کسی رازق شعرست؟ نوشتم
چشمان پر از شعر تو ” دامَت برکاتُه “
“مصطفی امانیان”
*****
شعر عاشقانه جذب کننده طولانی
دریاست دو چشم تو چه مشکی و چه آبی
زیباست لبان تو چو یاقوت مذابی
باغیست تنت سبزتر از سبزی جنگل
هر میوه اش آغشته به دریای شرابی
برهم زده ای جاذبه ی روی زمین را
هر ذره به سوی تو رود با چه شتابی!
بر آن شدم از وحشت چشمت بگریزم
مهر تو ولی بسته به پا هام طنابی
یک بار تو را دیدم و صد بار دلم را
با دوری خود کشتی و دیگر چه حسابی؟
چون سیل شدی آمدی و ولوله کردی
چون زلزله بستی کمرت را به خرابی
.
گیسو بتکان دختر زیبای غزل ها
آب از سر من رفته و دیگر چه حجابی؟
دیشب زدم از خواجه پی هر دومان فال
می گفت:«حلال است به ایام شبابی»
آزاد و رها گشتنم از بند تو سخت است
ورنه که حبس قفس تو چه عذابی!؟
زندان اگر آغوش تو، سلول تو بازوست
به به! که چه بندی، چه قرنطینه ی نابی
“حمید چشم آور”
*****
تو را دوست دارم
بدون آن که علتش را بدانم
محبتی که علت داشته باشد
یا احترام است یا ریا
*****
یک جا به کنار تو
ارزد به جهآن با غیر ..
