اشعار غمگین شاعران بزرگ

در این مقاله اشعار عاشقانه غمگین و دلشکسته، جدایی و سوزناک و عکس نوشته های شعر غمگین عاشقانه برای پروفایل تلگرام، اینستاگرام و واتساپ ارائه شده است. با پرشین استار همراه باشید؛

اشعار غمگین و سوزناک کوتاه
اشعار غمگین و سوزناک کوتاه

دیگر مرا به داشتن تو انتظاری نیست…

*****

من در آیینه رخ خود دیدم
و به تو حق دادم
آه، می‌ بینم
می‌ بینم
تو به اندازه تنهاییِ من خوشبختی
من به اندازه زیباییِ تو غمگینم
حمید مصدق

*****

اندر دل بی‌وفا غم و ماتم باد
آن را که وفا نیست ز عالم کم باد

دیدی که مرا هیچ‌کسی یاد نکرد
جز غم که هزار آفرین بر غم باد
مولانا

*****

دمی با غم به سر بردن جهان یک سر نمی‌ارزد
به می بفروش دلق ما کزین بهتر نمی‌ارزد
حافظ

*****

گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی
سعدی

*****

شعر غمگین جدایی

نگو که رفته ای
سال هاست نگاهت را در
لابلای پرده اتاقم
جستجو می کنم
آنجا که آفتاب
صورت خیس از اشکم
را نوازش می کند

*****

شعر غمگین و دلشکسته

نفرین به عشق و عاشقی
نفرین به بخت و سرنوشت

به اون نگاه که عشقتو
تو سرنوشت من نوشت

نفرین به من نفرین به تو
نفرین به عشق من و تو

به ساده بودن منو
به اون دل سیاه تو

*****

مرا گویی: مشو غمگین، که غم‌ خوارت شوم روزی
ندانم آن، کنون باری، مرا غم خوار می‌ داری
عراقی

*****

گوشه قلب قشنگت اگر من نباشم غمی نیست
تو منو زندونی کردی عاشقی جرم کمی نیست

*****

چنان دل بسته ام کردی
که با چشم خودم دیدم
خودم میرفتم اما
سایه ام با من نمی آمد
بنیامین دیلم

*****

غمگین ترین اشعار نو
غمگین ترین اشعار نو

ترسم که تو هم یار وفادار نباشی
عاشق کش و معشوق نگه دار نباشی
من از غم تو هر روز دوصد بار بمیرم
تو از دل من هیچ خبردار نباشی

*****

بعد مرگم شعر هایم را بخوان تا بشنوی
سرگذشتم تلخ تر از درگذشتم بوده است..

*****

همچو عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصله‌ هاست

آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد
بال وقتی قفس پرزدن چلچله‌ هاست
فاضل نظری

*****

پروانه را شکایتی از جور شمع نیست
عمریست در هوای تو میسوزم و خوشم

*****

جهانی شاد و غمگین‌ اند از هجر و وصال تو
به وصلم شادمان گردان که از هجر تو غمگینم
سیف فرغانی

*****

اشعار نو غمگین عاشقانه

غمگینم!
آخر امروز نگفتم
نگفتم دوستت دارم
از خودم خجالت می‌ کشم
از خودم فرار می‌ کنم
که دیر کردم
که دیر گفتم وُ امروز رفت

افشین صالحی

*****

یه روز عکسامو برات می فرستم
تا ببینی که چقدر پیر شدم
شبا جای شام کنار عکست
غصه هاتو خوردم و سیر شدم!

*****

زیستنم قصه مردم شده است
یک، تو، وسط زندگی ام گم شده است
علیرضا آذر

*****

تو نیستی
و این
خلاصه تمامِ
عاشقانه‌ های غمگین من است
سارا قبادی

*****

شعرهای غمگین جدایی
شعرهای غمگین جدایی

کاش میشد عشق را آغاز کرد
با هزاران گل یاس آن را ناز کرد
کاش میشد شیشه غم را شکست
دل به دست آورد نه اینکه دل شکست

*****

ای آنکه دوست دارمت اما ندارمت
بر سینه می فشارمت اما ندارمت

ای آسمان من که سراسر ستاره ای
تا صبح می شمارمت اما ندارمت

در عالم خیال خودم چون چراغ اشک
بر دیده می گذارمت اما ندارمت

می خواهم ای درخت بهشتی، درخت جان
در باغ دل بکارمت اما ندارمت

می خواهم ای شکوفه ترین مثل چتر گل
بر سر نگاه دارمت اما ندارمت
سعید بیابانکی

*****

اگر آمد و از من پرسید
بگویید که رفته از دست
عاشق که دیوانه نباشد
مفت هم نمی ارزد

*****

تو را هیچ گاه آرزو نخواهم کرد!
تو را لحظه ای خواهم پذیرفت که خودت بیایی
نه با آرزوی من..

*****

غم نگاه آخرت تو لحظه ی خدافظی
گریه ی بی وقفه ی من تو اون روزای کاغذی

قول داده بودیم ما به هم که تن ندیم به روزگار
چه بی دووم بود قولمون جدا شدیم آخر کار

*****

گویا که جهان بعد تو زیبا شدنی نیست
حتی گره اخم خدا وا شدنی نیست….

*****

ما زیاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه می پنداشتیم

تا درخت دوستی کی بر دهد
حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم

گفت و گو آیین درویشی نبود
ورنه با تو ماجراها داشتیم

شیوه چشمت فریب جنگ داشت
ما خطا کردیم و صلح انگاشتیم

*****

ابری رسید و آسمانم از تو پر شد
بارانی آمد، آبدانم از تو پر شد

نام تو اول بغض بود و بعد از آن اشک
اول دلم پس دیدگانم از تو پر شد
حسین منزوی

*****

چقدر سفت شده است پدال دوچرخه ی دونفره ی عشقمان!
یا من خسته شدم یا به سربالایی رسیدیم
شاید هم تو دیگر رکاب نمی زنی!..

*****

اشعار غمگین و سوزناک عاشقانه

سال هاست
پشت این پنجره تکراری
من و آسمان باهم می خوانیم
برگرد ای رفته ی یادگاری!

*****

شعرهای عاشقانه دلشکسته و غمگین
شعرهای عاشقانه دلشکسته و غمگین

تو نیستی و خورشید
غمگین‌ تر از همیشه غروب خواهد کرد
و من دلتنگ‌ تر از فردا
به تو فکر می‌ کنم
چقدر دوست داشتنی بودی
وقتی چهره رنجور و چشمان مهربانت
در نگاهم خیره می‌شد

اکنون که بازوان خاک
پیکرت را در آغوش گرفته است
کلمه‌ های سیاه پوش شعرم
برایت مرثیه‌ های دلتنگی سروده‌ اند

*****

سردش بود!
دلم را برایش سوزاندم!
گرمش که شد
با خاکسترش نوشت خداحافظ…

*****

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا با هر که بد کردی ولی با ما چرا

سینه را بر غم نشاندی و فکندی بحر خون
رفتی و گفتی که می آیم دگر فردا چرا
شهریار

*****

دیگر بوی بهار هم سرحالم نمی‌ کند
چیزی شبیه گریه زلالم نمی‌ کند
آه ای خدا مرا به کبوتر شدن چکار؟
وقتی که سنگ هم رحمی به بالم نمی‌ کند

*****

غمگینم
خودم را بغل گرفته‌ ام
و شانه‌ هایم
چون گهواره کودکی گریان
تکان تکان می‌ خورد

غمگینم
و می‌ دانم هیچ پرنده‌ ای
روی شاخه‌ های لرزان یک درخت
لانه نخواهد ساخت

مهسا چراغعلی

*****

داغ جانسوز من از خنده خونین پیداست
ای بسا خنده که از گریه غم انگیزتر است..

در ادامه بخوانید : دوبیتی های عاشقانه شاعران بزرگ

🔥 فال امروزتو خوندی؟

فالم رو نشون بده