شعر صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود یکی از غزل های عاشقانه معروف سعدی شیرازی است.
در ادامه این مقاله متن کامل شعر هر که مجموع نباشد به تماشا نرود یار با یار سفر کرده به تنها نرود اثر سعدی را ارائه کرده ایم. با پرشین استار همراه باشید؛
هر که مجموع نباشد به تماشا نرود یار با یار سفرکرده به تنها نرود
باد آسایش گیتی نزند بر دل ریش صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود
بر دل آویختگان عرصه عالم تنگست کان که جایی به گل افتاد دگر جا نرود
هرگز اندیشه یار از دل دیوانه عشق به تماشای گل و سبزه و صحرا نرود
به سر خار مغیلان بروم با تو چنان به ارادت که یکی بر سر دیبا نرود
با همه رفتن زیبای تذرو اندر باغ که به شوخی برود پیش تو زیبا نرود
گر تو ای تخت سلیمان به سر ما زین دست رفت خواهی عجب ار مورچه در پا نرود
باغبانان به شب از زحمت بلبل چونند که در ایام گل از باغچه غوغا نرود
همه عالم سخنم رفت و به گوشت نرسید آری آنجا که تو باشی سخن ما نرود
هر که ما را به نصیحت ز تو میپیچد روی گو به شمشیر که عاشق به مدارا نرود
ماه رخسار بپوشی تو بت یغمایی تا دل خلقی از این شهر به یغما نرود
گوهر قیمتی از کام نهنگان آرند هر که او را غم جانست به دریا نرود
سعدیا بار کش و یار فراموش مکن مهر وامق به جفا کردن عذرا نرود
” شاعر : سعدی “
معنی کامل شعر صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود
1. کسی که آسوده خاطر نیست، برای گشت و گذار بیرون نمیرود. کسی که یارش سفر کرده است، تنها بیرون نمیرود.
2. کسی که دل آزرده است، به آرامش و آسایش دست پیدا نمیکند. تا زمانی که شب یلدا سپری نشود، صبح صادق طلوع نمیکند.
3. برای آنان که دلبسته معشوقند، دنیا جای تنگی است. چرا که کسی که در گِل گیر کرد، نمیتواند تکان بخورد و به جایی برود.
4. تماشای گل و سبزه و صحرا، هرگز نمیتواند فکر یار را از دل کسی که به جنون عشق دچار است، بیرون کند.
5. در تمنای تو، آنچنان از خار مغیلان بالا میروم که کسی حتی روی پارچه ابریشمی هم نمیرود.
6. با وجودی که هرگاه قرقاول با عشوهگری در باغ قدم بردارد، زیبائیش نمایان میشود، اما در برابر تو، عشوهگریش زیبنده نیست (و زیباییش به چشم نمیآید)
7. وقتی تو اینچنین همانند تخت سلیمان بر سر ما عبور میکنی (وقتی اینچنین به تو میاندیشیم) تعجب آور است اگر مورچه پای ما را نیش نزند.
8. باغبانان در شب از زحمت بلبل چه حالی دارند که در موسم گل، همیشه در باغ همهمه و سروصدا است.
9. گفتارم در همه عالم پیچید ولی به گوش تو نرسید! آری، جایی که تو حضور داری، سخن ما مجال حضور پیدا نمیکند.
10. به هر کسی که به رسم اندر به ما می گوید روی از تو برگردانیم، بگو باید به زور شمشیر متوسل شوند چرا که عاشق با مدارا و نرمی از کنار معشوق نمیرود.
11. ای بت یغمایی (یغما نام شهری است) تو چهرهی زیبایت را میپوشانی تا دل گروهی از مردمان این شهر به تاراج نرود.
12. جواهرات پر ارزش را از دهان نهنگان بیرون میآورند. کسی که نگران جانش است، نباید به دریا برود.
13. ای سعدی! تحمل کن و محبوب را فراموش نکن. با نامهربانی عذرا، عشق و محبت از دل وامق بیرون نمیرود.