معنی و داستان کوتاه ضرب المثل فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه

در ادامه این مطلب با معنی، مفهوم و ریشه ضرب المثل فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه بیشتر آشنا خواهید شد. با پرشین استار همراه باشید؛

ریشه ضرب المثل فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه
ریشه ضرب المثل فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه

ضرب المثل «فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه» یعنی ظاهر انسان ها و به طور کلی تمام موجودات روی زمین نشان دهنده ی درون و باطن واقعی آن ها نیست و قضاوتی که تنها از روی ظاهر باشد اشتباه است.

در بسیاری از مواقع ما براساس ظاهر هر چیزی درباره ی آن قضاوت می کنیم اما بعد از مدتی با شناخت بیشتر متوجه قضاوت و برداشت اشتباه خود خواهیم شد.

اما ارتباط فلفل با این معنی و مفهوم در این است که اگر هر یک از ما شناختی درباره فلفل و تندی آن نداشته باشیم برای خوردن فلفل های کوچکتر را انتخاب می کنیم زیرا تصورمان این است که چون آن ها از نظر ظاهری کوچک هستند پس تندی کمتری دارند ولی اگر تنها یک بار مزه ی این نوع فلفل ها را چشیده باشیم می دانیم که فلفل های کوچک چون آب کمتری دریافت کرده اند از نظر ظاهری کوچک هستند اما طعم آن ها بسیار تندتر از فلفل های بزرگتر است.

ریشه و داستان ضرب المثل فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه

موش زرنگی به نام فلفلی در یک جنگل سرسبز و بزرگ زندگی می کرد، روزی گاو گرسنه ای به خانه ی او نزدیک شد و پس از خوردن علف های اطراف و سیر شدن روی خانه ی فلفلی نشست تا استراحت کند.

فلفلی که بیرون از خانه بود چند دقیقه بعد برگشت و دید که گاوی درست روی لانه ی او نشسته است، فلفلی با ناراحتی به گاو سلام کرد و گفت خانه ی من کوچک است و تحمل وزن تو را ندارد پس لطفا کمی آن طرفتر استراحت کن.

اما گاو او را مسخره کرد و جواب داد: هر جا که بخواهم استراحت می کنم و از دست تو هم کاری بر نمی آید پس مزاحمم نشو.

فلفلی که نگران خانه اش بود چند بار دیگر به گاو اصرار کرد تا کمی جابجا شود اما گاو انگار گوش شنوایی نداشت، فلفلی با عصبانیت فکری کرد و بعد از این که گاو چشم هایش را بست به او نزدیک شد و گوش هایش را گاز گرفت و سریع پنهان شد.

گاو از خواب پرید و فریاد زد اما کسی را در اطرافش ندید پس دوباره به خواب رفت، فلفلی دوباره به گاو نزدیک شد و گوشهایش را گاز گرفت، گاو با ترس از خواب بیدار شد و بعد از کمی این طرف و آن طرف پریدن باز هم روی خانه ی موش کوچک نشست.

فلفلی در همین زمان خود را به گاو نشان داد و گفت: از روی خانه ام بلند شو وگرنه باز هم تو را گاز می گیرم.

گاو هم که دید با این اوضاع اصلا نمی تواند استراحت کند بالاخره تسلیم شد و از روی خانه ی موش بلند شد و گفت: تو با آن قد و قواره ی کوچکت بالاخره مرا شکست دادی.

فلفلی هم جواب داد: پیروزی ربطی به قد و هیکل ندارد، این استقامت و اصرار من بود که باعث شد تا تو تسلیم شوی، درست مانند فلفل کوچکی که برخلاف ظاهرش بسیار تند و تیز است.

در ادامه بخوانید : ضرب المثل زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد

🔥 فال امروزتو خوندی؟

فالم رو نشون بده