در ادامه این مطلب مجموعه ای از متن ها و جملات ادبی و زیبا در مورد برف و روزهای برفی زمستان را برای شما ارائه کرده ایم. با پرشین استار همراه باشید؛
روزهای برفی در راهند، روزهایی از جنس روشن و سپید امید،
گویی هر دانه ی برف بذری در دل زمین می کارد تا به وقت بهار سبز شوند.
*****
چشم انداز زمین سراسر رنگ سپیدی ست،
زمستان با دانه های مرواریدی برف،
لباسی یک دست بلورین بافته و بر تن زمین پوشانده است.
*****
روزهای برفی فارغ از تشویشم، گویی در دلم بار دیگر چراغ امید روشن می شود.
*****
متن در مورد برف
کوه ها آغوششان را رو به وسعت آسمان باز کرده اند
تا دانه های برف را مانند معشوقی قدیمی در بر گیرند و به وقت بهاران،
تن تشنه ی زمین را با آن ها سیراب کنند.
*****
روزهای برفی پیام آور روزهای سبز بهارند.
*****
برف که ببارد زمین زیباترین لباسش را به تن می کند
و مانند عروسی خندان به استقال مهمانان عاشق خود می رود.
*****
برف و زمستان که فصل عاشقانه های سپید است،
عاشقانه هایی که از تن لطیف برف و سبکبالی اش سخن می گوید
و ما را به روشنی و پاکی دعوت می کند.
*****
این آغاز سکوت است، سکوتی چون شب های سرد و برفی زمستان،
نیمکتی خالی و چراغی روشن که دانه ها برف زیر نور طلایی اش می رقصند و بر زمین می نشینند.
*****
متن روزهای برفی
درختان چنان بی مهابا برف را بر شاخسار خود جای می دهند
که گویی فرزندانشان را پس از فراقی طولانی در آغوش می گیرند.
*****
شب برفی و دانه های رقصان برف، به رویا می ماند چنین شبی
*****
ابرهای سیاه زمستان آبستن دانه های سفید برفند،
دلشان می خواهد این دانه های سپید را بر زمین ببارانند و
تن زمین را از این همه آلودگی و ناپاکی پاک کنند تا زمین هم دمی بیاساید.
*****
برف باریده و زمین سپید پوش است و این یعنی از نا امیدی خبری نیست.
*****
می توان با برف قرار گذاشت و به انتظار آمدنش تمام زمستان را صبر کرد.
*****
آمد و لبخند بر لب هایمان نشاند، او که نامش برف بود و دانه های سپیدش به زیبایی و پاکی تمام رویاها بود.
*****
برف می باد و من قدم به هر کوچه و خیابان که می گذارم به خاطرات تو منتهی می شود.
*****
برف آمد و انگار معجزه شد، بار دیگر رویاهای روشن و سپید در دلم زنده شد.
*****
متن ادبی زمستان سرد
کوه، دشت، جاده، شهر، هر جا را نگاه می کنی
دانه های بلورین برف است که بر زمین می نشیند و زیبا می کند همه جا را.
*****
برف می بارد تا دل گرفته ی درختان شهر را تسکین بخشد
و خشکی و سردی زمین را زیر لباسی از دانه های بلورین پنهان کند.