در ادامه این مطلب مجموعه ای از متن ها و جملات زیبا در مورد جوانی و دوران جوانی را برای شما قرار داده ایم. با پرشین استار همراه باشید؛
در میان آرزوهای جوانی ام، پیر شدم…
*****
یک سری ها را نباید بخشید..
کسانی را که نزاشتند جوانی کنی
و در اوج جوانی کاری کردن که دلت پیر شود
یک سری ها را نباید بخشید!
همان هایی که باعث شدند
چشمانت از اشک، کبود و قرمز شود..
*****
شوکت روزگار،
عزت برقرار
و سعادت زندگانى،
محصول باغ جوانى است..
*****
متن زیبا در مورد جوانی
با زَر خیلى کارها را مى توان انجام داد، ولى جوانى را نمى توان خرید
*****
جوانی، بهاران زندگانی و ارزشمندترین هدیه ای است که
دست روزگار تنها یک بار فرصت بهره گیری از آن را به آدمی می بخشد..
نشاط و شادابی، تحرک و قدرت و انگیزه های بلند رویش و پویش،
ره آورد بوستان جوانی است..
*****
تمام عمر، صرف عبور از گذرگاه جوانی می گردد….
*****
من حوصله ی تو را فراوان دارمـ
تو از یادگارهای به جا مانده از جوانی من هستی
من کسانی را که دوست دارمـ «تو» صدا میکنم ..
*****
جملات ادبی درباره جوانی
آه.. جوانی ام چه
خویشاوندیِ نزدیکی
با فرسودگی داشت
بی بیداری
مرگِ عمری را دیدم
که رنج هایش دراز با لبخندی کوتاه
و غم هایی بس جادار بود…
*****
اندرز پیران،
بیشتر زمان ها مملو از خون و درد است که
بدبختانه جوان از فهم آن ناتوان است.
ارد بزرگ
*****
متن جوانی و پیری
ما جوانی را میان خاک مدفون کرده ایم
بس که در پایان هر شادی، درآمد پیر ما
*****
شاید باید توی زندگی دلیلی باشد
که بخاطرش پیر بشویم
اگر دلیلی برای پیر شدن
نداشته باشیم
که زندگی نمی چسبد
آن وقت میخواهی بنشینی
به کنج دیوار نگاه کنی و به کجای
جوانی ات بیندیشی؟!
*****
تا می توانی جوانی کن و جوان باش
اما یادت نرود که درگذشت زمان را چاره ای نیست
که درمان کند و این ناچاری
به خاطر این است که قدر جوانی ات را بدانی..
*****
Enjoy your youth
You’ll never be younger than you are at this moment
از جوانیت لذت ببر..
هرگز جوانتر از این لحظه که هستی نخواهی بود..
*****
جملاتی ناب درباره جوانی
جوانی ام
گوشه ی آغوش تو بود
لحظه ای صبر اگر می کردی
پیدایش می کردم
آغوشت را باز کردی
برای رفتن ام
شاید حق با تو بود
من دیر شده بودم!
*****
اگر دانش رو در جوانی نکاریم،
در پیری هیچ سایه ای به ما نخواهد داد.
*****
هیچ نیست
هیچ نبود
نمی دانم کیست
نمی دانم چیست
آشنایی از دور
آشنایی در دل..
فریاد می کشید مرا !!
نمی داند، نمی داند
شاید یک روز بدانی،
و بخوانی که بی تو
لحظه های شور جوانی ام
چگونه پیر و
سرد و بی کلام،
خاموش شدن
قلب من
گرمی می خواهد
سرد… سرد
چرا این فصلِ حسرت نمی گذرد
تا نوری بیاید
و آفتابی بتابد؟
من چه تلخم امروز
و چه اندازه تنم از تو خالی ست…
*****
دل پیش کسی باشد
و وصلش نتوانی
لعنت به من و زندگی و عشق و جوانی…
*****
متن پیری در جوانی
چه زود گذشت!!
نمیدانم شوق جوانی ام را از دست داده ام یا
موی سیاه را رایگان به فلک داده ام…
*****
کودکی ام را
سنجاق کرده ام
به جوانی ام
و دوچرخه سبزم
آن پایین صفحه
مدام تاب می خورد
*****
دریاب که ایام گل و صبح جوانی
چون برق کند جلوه و چون باد گریزد…
*****
افسوس که ایام جوانی بگذشت
دوران نشاط و کامرانی بگذشت
تشنه به کنار جوی چندان خفتم
کز جوی من آب زندگانی بگذشت
*****
متن جوانی کجایی
بویِ نمِ گیسویت،
بُرد ست حواسم را
مشغول تو بودم که،
بردند جوانی را…
*****
خداوندا، بگذار روزهای جوانی ام را با نفس فرشته هایت شماره کنم!
جوانی ام را خوش بوتر از پیراهن یوسف کن !
روزهای جوانی، دلنشین اند؛ دلنشین تر از نگاه لیلی
خوش آواتر از صدای تیشه فرهاد و خواستنی ترند از عشق
جوانی، روزگار ماندنی ترین خاطره هاست….
*****
فصل ها برای درختان
هر سال تکرار میشوند
اما فصل های زندگی انسان
تکرار شدنی نیست !
تولد
کودکی
جوانی
پیری
امروزت را دریاب..
شاید فردایی نباشد…