معنی و داستان کوتاه ضرب المثل یک دست صدا ندارد

در ادامه این مطلب با معنی، مفهوم و ریشه ضرب المثل یک دست صدا ندارد بیشتر آشنا خواهید شد. با پرشین استار همراه باشید؛

ریشه ضرب المثل یک دست صدا ندارد
ریشه ضرب المثل یک دست صدا ندارد

در ضرب المثل «یک دست صدا ندارد» واژه ی دست اشاره به توان، نیرو و قدرت دارد و این نکته را یادآوری می کند که یک دست قدرت کم تری برای انجام بسیاری از کارها دارد و در عوض با دو دست می توان کارهای زیادی را انجام داد.

پس انسان هایی که کارها را به تنهایی انجام می دهند دقیقا مانند یک دست هستند، این گونه افراد توانایی های محدودی برای به سرانجام رساندن کارها دارند و در برخی مواقع نیز از انجام دادن بسیاری از کارها ناتوانند اما برای افرادی که کارها را به صورت گروهی و یا با کمک افراد مورد اعتماد انجام می دهند ماجرا شکل دیگری دارد.

افرادی که توانایی های خود و دیگران را می شناسند و در مواقع مورد نیاز از آن ها کمک و یا مشورت می گیرند علاوه بر این که سریع تر و بهتر به نتیجه می رسند دیگران را هم در موفقیت شان شریک می کنند.

حتی مشاهده ی طبیعت و جهان هستی نیز همین ضرب المثل را به ما یادآوری می کند زیرا تمام اجزای جهان، خود از اجزای کوچک تری ساخته شده اند که برای رسیدن به یک هدف در کنار یک دیگر وظایف و مسئولیت هایشان را به خوبی انجام می دهند.

افراد یک جامعه نیز از این قائده مستثنی نیستند و هر یک از آن ها دارای ویژگی های فردی هستند که اگر کنار هم جمع شوند می توانند با کمک و یاری یک دیگر به اهداف بزرگ و مهم دست پیدا کنند.

داستان ضرب المثل یک دست صدا ندارد

پیامبر و همراهانش از مسیری می گذشتند، پس از طی مسافتی گرمای هوا باعث شد تا خستگی و تشنگی بر آن ها چیره شده و متوقف شان کند، سپس تصمیم بر این شد که چند ساعتی زیر سایه ی درختی استراحت کنند و بعد به راه خویش ادامه دهند.

پس از توقف هر کس کاری را به عهده گرفت تا غذایی آماده کنند، یکی گوسفندی را آورد، دیگری مسئولیت سر بریدن آن را بر عهده گرفت و یکی دیگر هم مسئول پختن گوشت شد.

در انتها هم پیامبر اکرم (ص) فرمودند: پس من هم مسئول جمع کردن هیزم می شوم و آتش روشن می کنم.

اما همراهان پیامبر اصرار کردند که ایشان استراحت کند و خودش را به زحمت نیندازد.

پیامبر به سخنان آن ها گوش داد و چنین پاسخ داد که وقتی هر کس انجام کاری را به عهده گرفته درست نیست که ایشان بیکار بماند و استراحت کند.

همراهان پیامبر دست از اصرار برداشتند آن ها می دانستند که پیامبر بیکار نخواهد ماند زیرا ایشان همیشه می فرمودند: هیچ تفاوتی بین بندگان در نزد خداوند متعال وجود ندارد و هیچ بنده ای نباید خودش را برتر و بهتر از دیگران بداند.

سپس پیامبر(ص) بلند شدند و به سراغ جمع کردن هیزم رفتند و مدتی بعد با دستانی که پر از هیزم بود پیش همراهان برگشتند.

در ادامه بخوانید : ضرب المثل از محبت خارها گل میشود

🔥 فال امروزتو خوندی؟

فالم رو نشون بده