انشا درباره ی احساس خوشبختی و بدبختی برای کودکان و نوجوانان

دو انشای زیبا و جالب درباره خوشبختی و بدبختی، بهترین راه رسیدن به خوشبختی و خوشبخت چه کسی است برای پایه پنجم تا هشتم

انشا درباره خوشبختی و بدبختی
انشا درباره خوشبختی و بدبختی

انشا در مورد خوشبختی برای کودکان

من فکر می کنم آدم خوشبختی هستم چون خدا به من خانواده خوبی هدیه داده است، پدر و مادر من بسیار مهربان و زحمت کش هستند و دوستان خوبی دارم که همیشه با هم بازی می کنیم و در کنار هم خوشحال هستیم.

مادرم می گوید بهترین دوران زندگی دوران کودکی است، در کودکی غم و غصه ای وجود ندارد، بیماری اعصاب وجود ندارد و اگر هم درد یا رنجی باشد یک کودک آن قدر روحش لطیف است که بهتر از بزرگسالان می تواند آن را پشت سر بگذارد.

مثلا اگر دعوایش کنند یا حتی کتکش بزنند یا چیزهایی که می خواهد برایش فراهم نشود شاید گریه بکند اما زودتر آن را فراموش می کند، برای همین است که بچه ها هیچ وقت احساس بدبختی نمی کنند و اگر هم بکنند زود یادشان می رود.

یک نکته خوب دیگر این است که کودکان با چیزهای ساده فکر می کنند خوشبخت ترین آدم روی زمین هستند. چون قلب آن ها آرام و پاک است، کینه ندارند، رفتار بد ندارند و برای همین خوشبختی را بهتر می فهمند.

اما آدم بزرگ ها وقتی از کسی ناراحت می شوند بعضی وقت ها تا سالها آن را یادشان هست و از کینه زیاد حتی مریض هم می شوند، آن ها به خاطر یک مساله کوچک ممکن است دیگران را اذیت کنند.

به همین خاطر است که می گویم من خوشبختم، چون هنوز کودکم، هنوز پاکم، هنوز دچار ناراحتی های عصبی و روانی نشده ام و دلم نمی خواهد هیچ وقت این بدبختی ها را تجربه کنم.

به نظرم آدم ها هر چقدر بد اخلاق تر، کینه ای تر و حسودتر باشند بدبخت تر هستند و من امیدوارم وقتی بزرگ شدم همین قدر احساس خوشبختی داشته باشم.

انشا در مورد خوشبختی برای نوجوانان

اگر همیشه مرغ همسایه را غاز بدانیم و ظاهر زندگی آدم ها را با باطن زندگی خودمان مقایسه کنیم مسلما بدبخت خواهیم بود یا احساس بدبختی خواهیم کرد.

ما یک بار به این دنیا می آییم و می گویند عمر برای انسان ها مانند گنجینه ای عظیم است که متاسفانه بسیاری از ما بیشتر آن را در حسرت زندگی بهتر دیگران و شرایط خوب آن ها می گذرانیم و بیشتر اوقات با حس بدبختی دست و پنجه نرم می کنیم.

این غصه گلو گیرمان می شود و به دنبال آن تندی می کنیم، بدخلقی می کنیم و به جای تلاش و کوشش برای رسیدن به خواسته های خود مدام در مسائل درجا می زنیم و بدبخت تر می شویم.

خوشبختی در این نوع نگاه دست نیافتنی به نظر می رسد و تنها حاصل شانس آدم ها است در حالی که به نظر من اگر هدف های خود را دنبال کنیم می بینیم این خود هدف نیست که به ما خوشبختی می دهد بلکه احساس رضایتی که از تلاش کردن در طول مسیر نسبت به خود پیدا می کنیم احساس خوشبختی را در ما ایجاد می کند.

نکته مهمی که باید به آن دقت کنیم این است که کسانی که مدام به جزئیات زندگی توجه می کنند بیشتر غصه دار هستند در حالی که باید بیشتر به دستاوردهای کل زندگی خود نظر داشته باشیم.

راز خوشبختی درک لذت ها است اما بسیاری از لذت ها کوتاه مدت هستند و آن چه که به ما لذت دائمی بدهد یعنی خوشبختی حقیقی.

اگر بخواهیم هر شکستی را بدبختی ببینیم به زودی دچار بیماری های روحی و جسمی می شویم و افسردگی ما را از بین می برد در عوض بهترین راه رسیدن به خوشبختی این است که همیشه توجه داشته باشیم کسی که ما را آفریده این قانون را قرار داده که برای هر پیروزی بزرگ ممکن است نیاز به شکست های زیادی باشد و تا این شکست ها رخ ندهد هیچ پیروزی اتفاق نخواهد افتاد.

همان طور که زمانی آرام آرام و با هزاران بار زمین خوردن توانستیم راه برویم تمام اهداف زندگی مان نیز همین گونه محقق خواهند شد. شکست لازمه پیروزی های بزرگ است و خوشبخت کسی است که این دیدگاه را در زندگی خود داشته باشد.

🔥 فال امروزتو خوندی؟

فالم رو نشون بده