در ادامه این مقاله متن و عکس نوشته های آهنگ ها، ترانه ها و اشعار فریدون فروغی را ارائه کرده ایم. با پرشین استار همراه باشید؛
تنگ بلور رو نشکنین که آشیونه ی منه
زندونه، بنده، قفسه، هر چیه خونه ی منه
*****
دیگه این قوزک پا یاری رفتن نداره
لبای خشکیدم حرفی واسه گفتن نداره
چشای همیشه گریون آخه شستن نداره
تن سردم دیگه جایی برا خفتن نداره
*****
غم تنهایی اسیرت میکنه تا
بخوای بجنبی پیرت می کنه
*****
مرغ خسته پر کشید و افق روشنو دید
تو هوای تازه دشت به ستاره ها رسید
لحظه ای پاک و بزرگ دل به دریا زد و رفت
با یه پرواز بلند تن به صحرا زد و رفت
*****
خواهم تو شوی محبوب دلم
چون نرگس من دیوانه ی من
رویت رخ من سویت ره من
هستی چو بهشت کاشانه ی من
*****
کار و تلاش از من، راحت و خواب از تو
کاسه خون از من، تنگ گلاب از تو
آی شیاد می خوای بمونی تو
اما صبر که بره می دهم جزای تو
*****
گر به تو افتدم نظر چهره به چهره رو به رو
شرح دهم غم دلم نکته به نکته مو به مو
*****
وقتی آدم تو خودش فرو می ره
خودشو تو موج غم ها می بینه
جلوی گریه هاشو ول می کنه
خودشو تو گریه تنها می بینه
*****
تن تو ظهر تابستونو به یادم میاره
رنگ چشمای تو بارونو به یادم میاره
وقتی نیستی زندگی فرقی با زندون نداره
قهر تو تلخی زندونو به یادم میارم
من نیازم تو رو هر روز دیدنه
از لبت دوست دارم شنیدنه
*****
مثل درخت بیدکی تکیه مو دادم به کسی
شدم درختی تو کویر تنها و خشک یک اسیر
*****
پشت این پنجره ها دل می گیره
غم و غصه ی دل و تو می دونی
وقتی از بخت خودم حرف می زنم
چشام اشک بارون میشه تو می دونی
عمریه غم تو دلم زندونیه
دل من زندون داره تو میدونی
هر چی بهش میگم تو آزادی دیگه
میگه من دوست دارم تو می دونی
*****
چشای آبی تو مث یه دریا می مونه
دل خسته ی منم مثل یه ماهی می مونه
ماهی خسته ی من می خواد تو دریا بمونه
ماهی خسته ی من می خواد تو دریا بمونه
*****
دلامون شکسته یا علی
زبونامون بسته یا علی
چشامون همه به راه تو
مردای خسته یا علی
*****
ترا من چشم در راهم
به راستی صلت کدام قصیده ای ای غزل
دچار باید بود
دچار یعنی عاشق
و فکر کن چه تنهاست اگر که ماهی کوچک
دچار آبی بیکران دریا باشد
*****
اگه تو پیشم نیای
دنیا رو غمگین می بینم
پشت این غبار اشک
عشقمو ویرون می بینم
*****
باز یکی با غصه هاش داره آواز میخونه
وقتی غم تو دل باشه دیگه مردن آسونه
قامتش خم شده از کوله سیاه غم
چی می خواد تو روزگار جز خدا کی می دونه
کیه این مرد غریب مثل من پریشونه
می دونه همین شبو توی دنیا مهمونه
