50 زیباترین شعرهای پاییزی کوتاه (اشعار عاشقانه فصل خزان)

در ادامه این مطلب مجموعه ای از اشعار کوتاه و زیبای فصل پاییز و خزان از شاعران معروف و بزرگ ایرانی را ارائه کرده ایم. با پرشین استار همراه باشید؛

شعرهای پاییزی زیبا و کوتاه
شعرهای پاییزی زیبا و کوتاه

باز پاییز برای تو نبارم سخت است
پای هر خاطره‌ ات بغض نکارم سخت است

ای نفس‌ گیرترین رویداد فصل خزان
من بـه اسمت برسم، سخت نبارم، سخت است

*****

در خزان آن صد هزاران شاخ و برگ
در هزیمت رفته در دریای مرگ

“مولانا”

*****

زیباترین اشعار در مورد پاییز

هوای تو در من چنــان است که
از هـــر کوچه بگـذرم
درختانش به لحن پاییز
پشت سرم برگ برگ می شوند

*****

دلم خون شد از این افسرده پاییز
از این افسرده پاییز غم انگیز
غروبی سخت محنت بار دارد
همه ی درد است و با دل کار دارد

“فریدون مشیری”

*****

پاییز برگشته
حتما برگی افتادنش را فراموش کرده بود
آن قدر ها مهربان هست
به خاطر یکی هم از سفر باز گردد

*****

ای چرخ بسی لیل و نهار آوردی
گه فصل خزان و گه بهار آوردی
مردان جهان را همه بردی به زمین
نامردان را به روی کار آوردی

“ابوسعید ابوالخیر”

*****

اشعار پاییزی زیبا و عاشقانه

برگ از پی برگ بر زمین ریخته است
ای باد چه در گوش طبیعت گفتی؟

“میلاد عرفان‌ پور”

*****

همچنین ببینید : متن های زیبا پاییز برای وضعیت واتساپ
اشعار زیبا و عاشقانه در مورد فصل پاییز
اشعار زیبا و عاشقانه در مورد فصل پاییز

سراپا اگر زرد و پژمرده ایم
ولی دل به پاییز نسپرده ایم

“قیصر امین پور”

*****

شعر در مورد پاییز زیبا

در بهار ِ زندگی رفتی سفر تو بی خبر
ای مانده در کاشانه‌ ام جای تو خالی
نازنین دردانه‌ ام، نشکن دل ِ دیوانه‌ ام
ای در خزان ِ خانه‌ ام، جایِ تو خالی

“حسین منزوی”

*****

برگ خشکی که از این شاخ فرو می ریزد
می رود،
تا غم پاییز به پایان برسد…

*****

خیزید و خز آرید که هنگام خزانست
باد خنک از جانب خوارزم وزانست
آن برگ رزان بین که بر آن شاخ رزانست
گویی به مثل پیرهن رنگ‌ رزانست
دهقان به تعجب سر انگشت گزانست
کاندر چمن و باغ، نه گل ماند و نه گلنار

“منوچهری”

*****

شعر پاییز فصل هزار رنگ

اردیبهشتم در تب ِ پاییز، گم شد
در برگ‌ ریزان‌ های وهم آمیز گم شد

“حسنا محمدزاده”

*****

برگ‌ هایم ریخت بر روی زمین، یعنی درخت
خود به مرگ خویشتن، رای ِ موافق می دهد

“کاظم بهمنی”

*****

شعرهای عاشقانه خزان

پرواز در این صبحِ دل انگیز خوش است
آوازِ پرندگانِ پاییز خوش است
با نم نمِ بوسه های باران به زمین
یک چاییِ داغِ و تلخِ سرریز خوش است..

*****

همچنین ببینید : متن های زیبا و عاشقانه درباره خرمالو و پاییز

پاییز شد که خاطره‌ ها دوره‌ ام کنند
فصل خزان، محاکمه دوره گردهاست

“فرامرز عرب عامری”

*****

دلم خون شد از این افسرده پاییز
از این افسرده پاییز غم انگیز
غروبی سخت محنت بار دارد
همه درد است و با دل کار دارد

“فریدون مشیری”

*****

شعر نو پاییزی کوتاه

آرام شده‌ ام
مثل درختی در پاییز
وقتی تمام برگ‌ هایش را
باد برده باشد

“رضا کاظمی”

*****

پاییز آمده اما تو نیستی
من بی قرار،
که تو آرامِ کیستی!؟…

*****

پاییز من!
بیا رنگ‌ های‌ با شکوه تو را
با بی‌ رنگی‌ های‌ ساده من طاق بزنیم
من سردم است

*****

پاییز را
بـه هیچ می‌ انگارد
دستی که دست‌ هـای تو را دارد

“سیدعلی میرافضلی”

*****

سهمِ باد و باران‌ ند؛
برگ و شاخه‌ های خشک
آبرویِ پاییزند؛
این انارهای سرخ

“محمد مهدوی‏ اشرف”

*****

شعر عاشقانه فصل پاییز

پاییز جان! چه شوم، چه وحشتناک
اینک، بر این کناره دشت، اینک
این کوره راه ساکت بی رهرو
آنک، بر آن کمرکش کوه، آنک
آن کوچه باغ خلوت و خاموشت
از یاد روزگار فراموشت
پاییز جان! چه سرد،‌ چه درد آلود
چون من تو نیز تنها ماندستی
ای فصل فصل‌ های نگارینم
سرد سکوت خود را بسراییم
پاییزم! ای قناری غمگینم

“مهدی اخوان ثالث”

*****

کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز خاموش و ملال‌ انگیز بودم
برگ‌ های‌ آرزوهایم یکایک زرد میشد
آفتاب دیدگانم سرد می ‌شد
آسمان سینه‌ ام پر درد میشد
ناگهان توفان اندوهی به جانم چنگ میزد
اشک‌ هایم همچو باران دامنم را رنگ میزد
وه … چه زیبا بود اگر پاییز بودم

“فروغ فرخزاد”

*****

پاییز هیچ حرف تازه‌ ای برای گفتن ندارد
با این‌ همه ی
از منبر بلند باد
بالا که می رود
درخت‌ ها چه زود به گریه می‌ افتند

“حافظ موسوی”

*****

متن شعر پاییزی

پاییز که می‌ شود
حرف شال را نمیزنی
تا خیال‌ بافی‌ ام
گردن تو باشد

“میلاد آهنگربهان”

*****

و کاش ندانى
تمام این سال ها
مرگبارترین فصل ها پاییز بوده است
که بعد از تو
رو به جاده ی شمال که میروم
نه عطرِ دریا سرشار ترم می کند
نه بوییدن ساقه های برنج عاشق ترم
نه اندوهِ پر ابهتِ سبزِ جنگل، شاعر ترم
و کاش هرگز ندانی
مشقتِ شب های بی تو را مانوس شدن
مرگی ست هزار باره
محو شدنی غم انگیز
آرام آرام
بی امان
و هزار باره…

*****

شعر در مورد خزان

فصل خزان شد
دیار من
رسم جدایی
زیار من
عشق فسونگر
کجا روی؟
داغ جدایی بجا نهی

دلشدگان این دیار
راه به نسیم
نمی یرند
بی خبران از زمان
راه به بهار نمی برند
کی رود این شب سیاه؟
کی..رسد آن صدای صبح؟
تا که به اهی نرسیم
راه بجایی نبریم

“علی مهیار”

*****

پاییز یک شعر است یک شعر بی‌ مانند
زیباتر و بهتر از انچه میخوانند
پاییز، تصویری رؤیایی و زیباست
مانند افسون است مانند یک رویاست
با برگ می‌ رقصد با باد میخندد
در بازی‌ اش با برگ او چشم می‌ بندد
تا میشود پنهان برگ از نگاه او
پاییز میگردد دنبال او، هر سو
هر چند در بازی هر سال، بازنده‌ ست
بسیار خوشحال است روی لبش خنده‌ ست
مانند یک کودک خوب و دل انگیز است
یا بهتر از اینها: پاییز، پاییز است

“ملیحه مهرپرور”

در ادامه بخوانید : متن زیبا درباره باران پاییزی

🔥 فال امروزتو خوندی؟

فالم رو نشون بده