متن کامل شعر انسانم آرزوست از دیوان شمس مولوی

شعر دی شیخ با چراغ همی‌ گشت گرد شهر کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست یکی از غزلیات معروف دیوان شمس مولوی است که خواننده خوش صدا علیرضا عصار آن را به صورت آهنگ اجرا کرده است.

عکس نوشته کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
عکس نوشته کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

در ادامه این مقاله متن کامل شعر بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست بگشای لب که قند فراوانم آرزوست اثر مولانا را ارائه کرده ایم. با پرشین استار همراه باشید؛

در ادامه بخوانید : متن کامل شعر پادشاه و کنیزک

بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست

بگشای لب که قند فراوانم آرزوست

ای آفتاب حسن برون آ دمی ز ابر

   کان چهره مشعشع تابانم آرزوست

بشنیدم از هوای تو آواز طبل باز

باز آمدم که ساعد سلطانم آرزوست

گفتی ز ناز بیش مرنجان مرا برو

آن گفتنت که بیش مرنجانم آرزوست

وان دفع گفتنت که برو شه به خانه نیست

وان ناز و باز و تندی دربانم آرزوست

در دست هر کی هست ز خوبی قراضه‌ هاست

آن معدن ملاحت و آن کانم آرزوست

این نان و آب چرخ چو سیل‌ ست بی‌ وفا

من ماهیم نهنگم عمانم آرزوست

یعقوب وار وااسفا ها همی‌ زنم

دیدار خوب یوسف کنعانم آرزوست

والله که شهر بی‌تو مرا حبس می‌ شود

آوارگی و کوه و بیابانم آرزوست

زین همرهان سست عناصر دلم گرفت

شیر خدا و رستم دستانم آرزوست

جانم ملول گشت ز فرعون و ظلم او

آن نور روی موسی عمرانم آرزوست

زین خلق پرشکایت گریان شدم ملول

آن‌ های هوی و نعره مستانم آرزوست

گویا ترم ز بلبل اما ز رشک عام

مهرست بر دهانم و افغانم آرزوست

دی شیخ با چراغ همی‌ گشت گرد شهر

کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

گفتند یافت می‌ نشود جسته‌ ایم ما گفت

آن که یافت می‌ نشود آنم آرزوست

هر چند مفلسم نپذیرم عقیق خرد

کان عقیق نادر ارزانم آرزوست

پنهان ز دیده‌ ها و همه دیده‌ ها از اوست

آن آشکار صنعت پنهانم آرزوست

خود کار من گذشت ز هر آرزو و آز

از کان و از مکان پی ارکانم آرزوست

گوشم شنید قصه ایمان و مست شد

کو قسم چشم صورت ایمانم آرزوست

یک دست جام باده و یک دست جعد

یار رقصی چنین میانه میدانم آرزوست

می‌ گوید آن رباب که مردم ز انتظار

دست و کنار و زخمه عثمانم آرزوست

من هم رباب عشقم و عشقم ربابی‌ ست

وان لطف‌ های زخمه رحمانم آرزوست

باقی این غزل را ای مطرب ظریف

زین سان همی‌ شمار که زین سانم آرزوست

بنمای شمس مفخر تبریز رو ز شرق

من هدهدم حضور سلیمانم آرزوست

” شاعر : مولانا

🔥 فال امروزتو خوندی؟

فالم رو نشون بده