بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد – باد غیرت به صدش خار پریشان دل کرد

غزل شماره 134 دیوان حافظ

بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد
باد غیرت به صدش خار پریشان دل کرد

طوطی ای را به خیال شکری دل خوش بود
ناگهش سیل فنا نقش امل باطل کرد

قره العین من آن میوه دل یادش باد
که چه آسان بشد و کار مرا مشکل کرد

ساروان بار من افتاد خدا را مددی
که امید کرمم همره این محمل کرد

روی خاکی و نم چشم مرا خوار مدار
چرخ فیروزه طربخانه از این کهگل کرد

آه و فریاد که از چشم حسود مه چرخ
در لحد ماه کمان ابروی من منزل کرد

نزدی شاه رخ و فوت شد امکان حافظ
چه کنم بازی ایام مرا غافل کرد

معنی و تفسیر

سختی ها و مشکلات باعث نا امیدی شما شده است. نباید خود را مقصر این موضوع بدانید، نا امیدی را کنار گذاشته و با دقت و هوشیاری مسیر درست را پیدا کنید، به خداوند توکل کنید و به تلاش خود ادامه دهید، پیروزی با شماست.

از تجربیات و مشورت افراد دانا استفاده کنید و مراقب حسودان باشید. با توسل به ائمه ی اطهار می توانید راه های جدیدی برای حل مشکلات پیدا کنید.

🔥 برای مشاهده فال امروزتان روی دکمه زیر کلیک فرمایید

فال حافظ امروز

بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد – باد غیرت به صدش خار پریشان دل کرد

غزل شماره 134 دیوان حافظ

معنی و تفسیر

آخرین غزل ها

دارای جهان نصرت دین خسرو کامل – یحیی بن مظفر ملک عالم عادل

ای دل ریش مرا با لب تو حق نمک – حق نگه دار که من می‌روم الله معک

رو بر رهش نهادم و بر من گذر نکرد – صد لطف چشم داشتم و یک نظر نکرد

آن کیست کز روی کرم با ما وفاداری کند – بر جای بدکاری چو من یک دم نکوکاری کند

چو آفتاب می از مشرق پیاله برآید – ز باغ عارض ساقی هزار لاله برآید

خیز تا خرقه صوفی به خرابات بریم – شطح و طامات به بازار خرافات بریم

روی بنما و مرا گو که ز جان دل برگیر – پیش شمع آتش پروانه به جان گو درگیر

چو دست بر سر زلفش زنم به تاب رود – ور آشتی طلبم با سر عتاب رود

سحر بلبل حکایت با صبا کرد – که عشق روی گل با ما چه‌ها کرد

ای نور چشم من سخنی هست گوش کن – چون ساغرت پر است بنوشان و نوش کن

بود آیا که در میکده‌ها بگشایند – گره از کار فروبسته ما بگشایند

ای که بر ماه از خط مشکین نقاب انداختی – لطف کردی سایه‌ای بر آفتاب انداختی

صوفی گلی بچین و مرقع به خار بخش – وین زهد خشک را به می خوشگوار بخش

نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد – عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد

می‌دمد صبح و کله بست سحاب – الصبوح الصبوح یا اصحاب