سحرم هاتف میخانه به دولتخواهی – گفت بازآی که دیرینه این درگاهی

غزل شماره 488 دیوان حافظ

سحرم هاتف میخانه به دولتخواهی
گفت بازآی که دیرینه این درگاهی

همچو جم جرعه ما کش که ز سر دو جهان
پرتو جام جهان بین دهدت آگاهی

بر در میکده رندان قلندر باشند
که ستانند و دهند افسر شاهنشاهی

خشت زیر سر و بر تارک هفت اختر پای
دست قدرت نگر و منصب صاحب جاهی

سر ما و در میخانه که طرف بامش
به فلک بر شد و دیوار بدین کوتاهی

قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن
ظلمات است بترس از خطر گمراهی

اگرت سلطنت فقر ببخشند ای دل
کمترین ملک تو از ماه بود تا ماهی

تو دم فقر ندانی زدن از دست مده
مسند خواجگی و مجلس تورانشاهی

حافظ خام طمع شرمی از این قصه بدار
عملت چیست که فردوس برین می‌خواهی

معنی و تفسیر

برای رسیدن به هدف تان عاقلانه فکر کنید، صبور باشید و با افراد دانا و متخصص مشورت کنید.

عزم و اراده قوی داشته باشید و تلاش کنید. غرور را کنار گذاشته و از اطرافیان دلسوز کمک بگیرید تا شما را در رسیدن به خواسته تان کمک کنند چون به تنهایی نمی توانید تمام مشکلات را حل کنید.

🔥 برای مشاهده فال امروزتان روی دکمه زیر کلیک فرمایید

فال حافظ امروز