غزل شماره 102 دیوان حافظ
دوش آگهی ز یار سفرکرده داد باد
من نیز دل به باد دهم هر چه باد باد
کارم بدان رسید که همراز خود کنم
هر شام برق لامع و هر بامداد باد
در چین طره تو دل بی حفاظ من
هرگز نگفت مسکن مالوف یاد باد
امروز قدر پند عزیزان شناختم
یا رب روان ناصح ما از تو شاد باد
خون شد دلم به یاد تو هر گه که در چمن
بند قبای غنچه گل میگشاد باد
از دست رفته بود وجود ضعیف من
صبحم به بوی وصل تو جان بازداد باد
حافظ نهاد نیک تو کامت برآورد
جانها فدای مردم نیکونهاد باد
معنی و تفسیر
گذشته ی شادی داشته اید و یاد آوری خاطرات آن برایتان خوشایند است.
همه ی انسان ها دارای نقاط ضعف هستند و نباید این موضوع باعث نا امیدی شما شود. روی نقاط قوت خود تمرکز کنید و اعتماد به نفستان را تقویت کنید. نیاز به دوستی دارید که حرف هایتان را گوش کند و سنگ صبورتان باشد.
از تجربیات و نصیحت افراد دانا استفاده کنید تا بتوانید از مشکلات عبور کنید. سعی کنید پدر و مادر خود را راضی نگه دارید و قدرشان را بدانید. زندگی خوبی خواهید داشت.