شعرهای عاشقانه و کوتاه علیرضا آذر (تک بیتی و زیبا)

در ادامه این مطلب مجموعه ای از دلنشین ترین اشعار عاشقانه و کوتاه علیرضا آذر برای پروفایل را گرداودری کرده ایم. با پرشین استار همراه باشید؛

اشعار عاشقانه و کوتاه علیرضا آذر
اشعار عاشقانه و کوتاه علیرضا آذر

آخر هر راه به بن بست توست

*****

تا مرا می نگرد قافیه را می بازم

*****

تک بیتی های علیرضا آذر

دوست دارم که خودم پشت خودم باشم و بَس
به تَن هیچ عقابی پَر و بالی ندهم

*****

چمدان دست تو و ترس به چشمان من است
این غم انگیزترین حالت غمگین شدن است

*****

به خودم آمدم انگار تویی در من بود
این کمی بیشتر از دل به کسی بستن بود

*****

خودم را
خوب سنجیدم
بدون تو نمی ارزید…!

*****

اشعار کوتاه و عاشقانه علیرضا آذر

یه بار از تو جدا موندم
واسه هفت پشت من بسه
یه لحظه از سکوت تو
واسه پر پر زدن بسه
یکم از دور و بر کم کن
یه کم فکر جهانم باش
آهای پایان تدریجی
شروع ناگهانم باش

*****

این ابرهای سرخ این کوچه های سرد
این جاده ی سپید این باد دوره گرد

اینها بهانه اند تا با تو سر کنم
تا جز تو از جهان صرف نظر کنم

با من قدم بزن در برف در مسیر
ای بغض ناگزیر اینبار گُر بگیر

من راهی توام با من قدم بزن
همراه من بیا تا شهر ما شدن

جاده بهانه است مقصود چشم توست
من راهی توام ای مقصد درست

در برف چای داغ دنیای ما دوتاست
فنجان چای بعد آغاز ماجراست

با من قدم بزن در برف در مسیر
ای بغض ناگزیر اینبار گُر بگیر

من راهی توام با من قدم بزن
همراه من بیا تا شهر ما شدن

جاده بهانه است مقصود چشم توست
من راهی توام ای مقصد درست

من راهی توام با من قدم بزن
همراه من بیا تا شهر ما شدن

این مرز را که باز در تلخی غم است
مهمان به قند کن چایت اگر دم است

*****

شعرهای عاشقانه علیرضا آذر
شعرهای عاشقانه علیرضا آذر

من محالم؛
تو به ممکن شدنم فکر نکن!

*****

شعرهای عاشقانه علیرضا آذر

در همین روزهای بارانی،
یک نفر خیره خیره میمیرد!
تو بدی کردی و کسی با عشق،
از خودش انتقام میگیرد!

*****

آدم که عاشق شد
گرما نمیفهمد
آدم که عاشق شد
من، من نمیفهمد…
طوفان نمیفهمد
سرما نمیفهمد
چیزى نمیفهمد
اصلا نمیفهمد…!

*****

متن اشعار علیرضا آذر

بینِ ما
حادثه‌یِ عشق
به تکثیر نشست…

*****

یا کُنج قفس یا مرگ این بخت کبوترهاست
دنیا پُل باریکی بین بد و بدترهاست

ای بر پدرت دنیا آن باغ جوانم کو
دریاچه ی آرامم کوه هیجانم کو

بر آینه ی خانه جای کف دستم نیست
آن پنجره ای را که با توپ شکستم نیست

پشتم به پدر گرم و دنیا خود ِ مادر بود
تنها خطر ممکن اطراف سماور بود

از معرکه ها دور و در مهلکه ها ایمن
یک ذهن هزار آیا از چیستی آبستن

یک هستی سردستی در بود و عدم بودم
گور پدر دنیا مشغول خودم بودم

هر طور دلم می خواست آینده جلو می رفت
هر شعبده ای دستش رو می شد و لو می رفت

صد مرتبه میک شتند یکبار نمی مردم
حالم که بهم می ریخت جز حرص نمی خوردم

آینده ی خیلی دور ماضی بعیدی بود
پشت در آرامش طوفان شدیدی بود

آن خاطره های خشک در متن عطش مانده
آن نیمه ی پُر رنگم در کودکی اش مانده

اما منه امروزی کابوس پُر از خواب است
تکلیف شب و روزم با دکتر اعصاب است

نفرین کدام احساس خون کرد جهانم را
با جهد چه جادویی بستند دهانم را

من مرد شدم وقتی زن از بدنش سر رفت
وقتی دو بغل مهتاب از پیرهنش سر رفت

اندازه ی اندوهم اندازه ی دفتر نیست
شرح دو جهان خواهش در شعر میسر نیست

*****

گلچین اشعار علیرضا آذر

باید کماکان زیست اما مُرد…
با نیش خندی
بغض خود را خورد..!

*****

با مـــن قدم بزن، تنهاتــــر از همه
اِی مصرعِ سکوت، در شعرِ همهمه
با مــن قدم بزن، چله نشینِ عشق
فرمانروای قلب در سرزمینِ عشق

*****

خوب است و عمری خوب می ماند
مردی که روی از عشق می گیرد
دنیا اگر بد بود و بد تا کرد
یک مردِ عاشق، خوب میمیرد!

*****

عشق آن اگـر باشد که می‌ گویند
دل‌ های صاف و ساده می‌ خواهد
عشق آن اگـر باشد که من دیـدم
انســان فـــوق العاده می‌ خواهد

*****

شعر پاییز علیرضا آذر

آشوب آشوبم از این پاییز
رج میزنم تکلیف دنیامو
من سیزده روزه که آبانم
برگا قلم کردند پاهامو
فال مبارک اونور میله ست
یه مرغ عشق عشق شیرازم
قرعه به نام فال بد افتاد
گفته سر آخر دستو می بازم
تعبیر تلخی داره این خوابا
من خواب می دیدم عروسیتو..
من خواب دیدم دست بوسیتو
رخت و لباسم عین بد بخختیم
فردا هم عین سگ تماشایی
تو خواب دیشب خواب فردا بود
دیگه چه رخت و بخت و فردایی
من میشناسم بوی موهاتو
من مسخ این جو گندمی بودم
بازم بگو خانم فرمانده
من قتل عام چندمی بودم

در ادامه بخوانید : دلبرانه ترین اشعار عاشقانه علی قاضی نظام (کوتاه و زیبا)

🔥 فال امروزتو خوندی؟

فالم رو نشون بده