غزل شماره 400 دیوان حافظ
بالابلند عشوه گر نقش باز من
کوتاه کرد قصه زهد دراز من
دیدی دلا که آخر پیری و زهد و علم
با من چه کرد دیده معشوقه باز من
میترسم از خرابی ایمان که میبرد
محراب ابروی تو حضور نماز من
گفتم به دلق زرق بپوشم نشان عشق
غماز بود اشک و عیان کرد راز من
مست است یار و یاد حریفان نمیکند
ذکرش به خیر ساقی مسکین نواز من
یا رب کی آن صبا بوزد کز نسیم آن
گردد شمامه کرمش کارساز من
نقشی بر آب میزنم از گریه حالیا
تا کی شود قرین حقیقت مجاز من
بر خود چو شمع خنده زنان گریه میکنم
تا با تو سنگ دل چه کند سوز و ساز من
زاهد چو از نماز تو کاری نمیرود
هم مستی شبانه و راز و نیاز من
حافظ ز گریه سوخت بگو حالش ای صبا
با شاه دوست پرور دشمن گداز من
معنی و تفسیر
مشکلات ماندگار نیستن و به زودی تمام می شوند. صبور باشید و امید خود را از دست ندهید.
نقاط ضعف خود را شناسایی کنید و از اشتباهات گذشته درس بگیرید و علت را پیدا کنید تا بهتر با مشکلات مقابله کنید. به خداوند توکل کنید و در کارها با دیگران صادق باشید. دو رویی شما را از مسیر موفقیت دور خواهد کرد.