ببرد از من قرار و طاقت و هوش – بت سنگین دل سیمین بناگوش

غزل شماره 282 دیوان حافظ

ببرد از من قرار و طاقت و هوش
بت سنگین دل سیمین بناگوش

نگاری چابکی شنگی کلهدار
ظریفی مه وشی ترکی قباپوش

ز تاب آتش سودای عشقش
به سان دیگ دایم می‌زنم جوش

چو پیراهن شوم آسوده خاطر
گرش همچون قبا گیرم در آغوش

اگر پوسیده گردد استخوانم
نگردد مهرت از جانم فراموش

دل و دینم دل و دینم ببرده‌ست
بر و دوشش بر و دوشش بر و دوش

دوای تو دوای توست حافظ
لب نوشش لب نوشش لب نوش

معنی و تفسیر

نا امیدی را کنار بگذارید و صبور و آرام باشید، به زودی به خواسته ی خود می رسید. در عشق افراط نکنید و تعادل داشته باشید در غیر این صورت دچار درد و ناراحتی خواهید شد.

از خداوند کمک بخواهید و به او توکل کنید، به لطف او روز به روز موفق تر خواهید بود.

🔥 برای مشاهده فال امروزتان روی دکمه زیر کلیک فرمایید

فال حافظ امروز

ببرد از من قرار و طاقت و هوش – بت سنگین دل سیمین بناگوش

غزل شماره 282 دیوان حافظ

معنی و تفسیر

آخرین غزل ها

چندان که گفتم غم با طبیبان – درمان نکردند مسکین غریبان

مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد – قضای آسمان است این و دیگرگون نخواهد شد

سحر بلبل حکایت با صبا کرد – که عشق روی گل با ما چه‌ها کرد

درد ما را نیست درمان الغیاث – هجر ما را نیست پایان الغیاث

می‌فکن بر صف رندان نظری بهتر از این – بر در میکده می کن گذری بهتر از این

ای قصه بهشت ز کویت حکایتی – شرح جمال حور ز رویت روایتی

روز وصل دوستداران یاد باد – یاد باد آن روزگاران یاد باد

بعد از این دست من و دامن آن سرو بلند – که به بالای چمان از بن و بیخم برکند

دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد – یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد

بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی – خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی

گفتند خلایق که تویی یوسف ثانی – چون نیک بدیدم به حقیقت به از آنی

بُشری اِذِ السّلامهُ حَلَّت بِذی سَلَم – للهِ حمدُ مُعتَرِفٍ غایهَ النِّعَم

روی تو کس ندید و هزارت رقیب هست – در غنچه‌ای هنوز و صدت عندلیب هست

مدامم مست می‌دارد نسیم جعد گیسویت – خرابم می‌کند هر دم فریب چشم جادویت

روزگاریست که سودای بتان دین من است – غم این کار نشاط دل غمگین من است