انشا در مورد توصیف حیاط مدرسه برای دانش آموزان پایه هفتم

انشا زیبا و خواندنی در مورد توصیف حیاط مدرسه برای نوجوانان و دانش آموزان پایه چهارم تا دوازدهم

انشا کوتاه در مورد حیاط مدرسه
انشا کوتاه در مورد حیاط مدرسه

اولین باری که به همراه مادرم برای ثبت نام به مدرسه رفتیم اولین چیزی که توجه من را به خودش جلب کرد حیاط بزرگ مدرسه بود، از پدر و مادرم شنیده بودم که حیاط مدرسه خیلی بزرگ است و من می توانم زنگ های تفریح با دوستانم در آن بازی کنم.

اما فکرش را نمی کردم که این قدر بزرگ و وسیع باشد و از این بابت خیلی خوشحال بودم، مدرسه ما دو در داشت یک در کوچک و یک در خیلی بزرگ که آن روز من و مادرم از در کوچک وارد حیاط مدرسه شدیم.

در کنار در بزرک یک ساختمان خیلی کوچک قرار داشت که مادرم برایم توضیح داد آن جا خانه بابای مدرسه است و با خانواده اش در آن جا زندگی می کند، بابای مدرسه کارهای نظافت مدرسه را انجام می دهد و مراقب است که دانش آموز ها از حیاط مدرسه بیرون نروند.

در انتهای حیاط هم یک ساختمان خیلی بزرگ قرار داشت که با عبور از چند پله می توانستی از در اصلی وارد ساختمان مدرسه بشوی، آن قدر حیاط مدرسه برایم جذاب و دوست داشتنی بود که دوست نداشتم وارد ساختمان مدرسه بشوم و می خواستم در حیاط بمانم.

دور تا دور حیاط نیمکت های آهنی وجود داشت که من خودم را بر روی آن ها تصور می کردم در کنار دوستان جدیدی که قرا بود پیدا کنم، هر قسمتی از حیاط را با رنگ سفید تقسیم بندی کرده بودند و زمین والیبال و زمین بسکتبال از یک دیگر جدا بودند.

و بوفه ای که وسط حیاط در گوشه ای قرار داشت و مادرم گفت که بعد ها می توانم برای خودم از آن جا خوراکی های خوشمزه بخرم، در گوشه دیگر حیاط باغچه بسیار زیبایی وجود داشت با گل های بسیار زیبا که نمی توانستم از آن ها چشم بردارم و مادرم آن روز تاکید کرد که هیچگاه به آن گل ها دست نزنم و هیچ کدام را از شاخه شان جدا نکنم.

آن روز ثبت نام من تمام شد و آن قدر حیاط مدرسه برایم دوست داشتنی بود که دوست داشتم زودتر سال تحصیلی شروع شود و من به مدرسه بروم و دوباره حیاط زیبای مدرسه را از نزدیک ببینم.

و سرانجام اول مهر آمد و من به همراه مادرم به مدرسه رفتیم، زمانی که وارد مدرسه شدیم از دیدن آن همه دانش آموز که تقریبا همگی هم سن و سال من بودند خیلی به وجد آمدم.

دور تا دور مدرسه پر از دانش آموز بود با لباس هایی که همگی یک رنگ بودند، عده ای با مادرانشان بر روی نیمکت ها نشسته بودند، عده ای روی زمین مانند دایره کنار یک دیگر نشسته بودند و باهم صحبت می کردند و عده ای هم مشغول بازی بودند و ذنبال یکدیگر می دویدند.

و من آن روز متوجه شدم درست است که حیاط مدرسه زیبا و دوست داشتنی است اما وجود دانش آموزان زیبایی آن را چندین برابر می کند، آن شور و هیجانی که بین دانش آموز ها وجود دارد به حیاط مدرسه هم منتقل می شود و برای من حیاط مدرسه پر خاطره ترین جای مدرسه است.

🔥 فال امروزتو خوندی؟

فالم رو نشون بده