انشا درباره خاطرات شیرین کودکی من برای کودکان و نوجوانان

انشا درباره خاطرات شیرین کودکی من برای کودکان و نوجوانان پایه چهارم تا دهم

انشا درباره خاطرات شیرین کودکی
انشا درباره خاطرات شیرین کودکی

خاطرات کودکی من پر از روز های شاد و دلپذیر است، روز هایی را به یاد دارم که در دشت های سرسبز روستای پدری می دویدم و از شادی قهقهه سر می دادم در آن روز ها از غم و اندوه خبری نبود و هر چه بود رنگ شاد و کودکانه داشت.

آن روستای کوهستانی بخش بزرگی از خاطرات دوران کودکی من است زیرا زمان زیادی را همراه خانواده در آن جا سپری می کردیم، یک خاطره ی دور و مبهم من نیز از آن جا چادر های عشایری ست که در ذهنم مانده است، یادم نمی آید چه فصلی بود اما به یاد دارم که در یکی از سال هایی که ما در روستا بودیم عشایر نیز به روستای پدری ام آمده و چادر زده بودند و من برای اولین بار خانواده های کوچ نشین را دیدم.

و اما زمانی که از روستا به خانه بر می گشتیم روز هایمان با بازی و شیطنت می گذشت و عصرها همراه بچه های دیگر در خانه ی یکی از بچه ها یا کوچه جمع می شدیم و فوتبال بازی می کردیم و از هیجان گل زدن طوری فریاد می زدیم که انگار فاتح جام جهانی شده ایم.

روز های اولی که مدرسه می رفتم را به یاد دارم که با چه سختی و نارضایتی از خواب بیدار می شدم و با عجله لباس های فرم را می پوشیدم و راه مدرسه را در پیش می گرفتم و هنگام برگشت نیز همراه دوست صمیمی ام مغازه ای را کشف کرده بودیم که پر از کاکائو های خوشمزه بود، و ما صبح ها لحظه شماری می کردیم تا وقت برگشت از مدرسه به خانه شود و ما به سراغ کاکائوهای خوشمزه برویم.

گاهی اوقات با تمام وجودم آرزو می کنم کاش آن روز های شاد و خوش کودکی بار دیگر تکرار می شد و این بار می توانستم قدر تمام آن لحظه ها را بدانم و کم تر آرزو کنم که زود تر بزرگ شوم.

🔥 فال امروزتو خوندی؟

فالم رو نشون بده