معنی و داستان کوتاه ضرب المثل هر که بامش بیش، برفش بیشتر

در ادامه این مطلب با معنی، مفهوم و ریشه ضرب المثل هر که بامش بیش، برفش بیشتر، بیشتر آشنا خواهید شد. با پرشین استار همراه باشید؛

 ریشه ضرب المثل هر که بامش بیش، برفش بیشتر
ریشه ضرب المثل هر که بامش بیش، برفش بیشتر

معنی ضرب المثل «هر که بامش بیش، برفش بیشتر» این است که اگر کسی دارای جایگاه و مقام بالاتر باشد و یا ثروت زیادی داشته باشد دردسرها، نگرانی ها و گرفتاری هایش هم بیشتر است.

شخصی که از مال و ثروت زیادی برخوردار است نگرانی بیشتری برای حفظ و نگهداری از آن دارد و مجبور است زمان و انرژی زیادی را صرف کند تا ثروت خود را از ضرر و زیان های مختلف در امان نگه دارد اما کسی که ثروت زیادی ندارد دغدغه ای هم برای از دست دادن چیزی ندارد.

همچنین هر شخص با رسیدن به جایگاه بالاتر از یک طرف درگیر مسئولیت های بیشتر می شود و از طرف دیگر در صورت کم کاری و اشتباه، شدیدتر مورد بازخواست قرار می گیرد مثلا کسی که در یک سازمان مدیر است قطعا مسئولیت های سنگین تر و بیشتری نسبت به شخصی که در همان سازمان یک کارمند جزء است دارد و باید مراقبت دو چندان نسبت به اعمال و رفتار خود داشته باشد.

ریشه و داستان ضرب المثل هر که بامش بیش، برفش بیشتر

در زمان های قدیم پادشاه کشوری در حال مرگ بود، او چون وارثی نداشت وصیت کرد که مردم بعد از مرگش اولین شخصی که از دروازه ی شهر وارد شد را به عنوان پادشاه انتخاب کنند.

پادشاه مرد و دقیقا فردای آن روز گدائی وارد شهر شد که جز یک لباس وصله دار چیزی نداشت، مردم هم طبق وصیت پادشاه، آن گدا را به عنوان پادشاه جدید انتخاب کرده و به قصر بردند و سپس تمام دارایی ها را به او دادند و مسئولیت های حکومت را بر دوش او نهادند.

مدتی که گذشت برخی از اعضای حکومت شروع به مخالفت با شاه جدید کرده و دردسرهایی برای او ایجاد کردند و از طرف دیگر برخی از کشورهای همسایه نیز مدام به شهرهای تحت حکومت او حمله می کردند و جنگ راه می انداختند.

پادشاه جدید سعی کرد در مقابل این مخالفت ها ایستادگی کند اما پس از مدتی تعدادی از شهرها به تصرف دشمن درآمد و همین مسئله باعث ناراحتی او شد.

در یکی از روزها یکی از دوستان قدیمی پادشاه که در زمان گدائی بسیار با او صمیمی بود وارد شهر شد و شنید که دوستش پادشاه شده است پس تصمیم گرفت برای دیدن او و عرض تبریک و احترام به حضورش برود.

گدا به قصر رفت و پس از دیدن دوستش در لباس پادشاهی بسیار از او تعریف کرد و در پایان گفت: ای دوست عزیز من، خدا را شکر که بخت یار تو بود و توانستی به این مقام برسی.

اما شاه جدید با ناراحتی گفت: به جای تبریک، تسلیت بگو، در آن زمان که گدائی بیش نبودم تنها غمم، غم نان بود اما امروز نگرانی تمام جهان با من است، رنج امروز من هزاران برابر زمانی است که در کنار تو گدا بودم.

در ادامه بخوانید : مفهوم ضرب المثل فضول را بردند جهنم گفت هیزمش تره

🔥 فال امروزتو خوندی؟

فالم رو نشون بده